زندگی سراسر انتخاب شما است، انتخاب می کنید که قربانی باشید یا هر چیز دیگری . هر اتفاقی که در زندگی برایتان می افتد بخشی از آموزش های شما است که خداوند برای رشد و تکامل شما در نظر گرفته است. تمام زندگی ما انسان ها و ماموریت مان در این دنیا همین است که باید خرد کامل را برای واکنش درزمان و مکان مناسب بدست بیاوریم. البته برای این هدف نیاز شدیدی به انرژی داریم. آری همه ما آدم ها برای زندگی احتیاج به انرژی داریم و این انرژی را ما انسانها از راههای مختلفی به دست میآوریم و در اختیار روح خود قرار میدهیم.
درنهایت تنها این روح انسانی است که باقی میماند و درون ما چیزی بیشتر ازاین روح وجود ندارد. درون ما چیزی است که خیلی بزرگ تر و بیشتر از هر اتفاقی است که برای ما می افتد بنابراین سعی کنیم آن قسمت از خودمان را پیدا کنیم. باید آن قسمت از قدرت درونی را که همیشه با ماست و درون ماست و در درون ما مثل موج حرکت میکند را پیدا کنیم. البته به یاد داشته باشید که حوزه انرژی هر انسان بسته به درجات ثبات ذهنی و روانی فرد تغییر میکند، جریان انرژی حیاتی تابع کنترل تفکر فرد است؛ بنابراین افکار ما بر حوزه انرژی اطراف ما تأثیر میگذارد. دنیای اطراف ما از ماده و انرژی ساختهشده است، ماهیت انرژی هنوز بهطور کامل کشف نشده است اما میدانیم که انرژی با فرکانس نیز سنجیده میشود. هرچه فرکانس یک انرژی بالاتر باشد قویتر است.
در اطراف کل موجودات هالهای از انرژی وجود دارد که موجب جذب اشیا و افراد میشود. اشیا قادر به کنترل این هاله و انرژی نیستند درحالیکه انسان هم میتواند آن را کنترل کند و هم میتواند با آن بر دیگران اثر گذارد. زمانی بود که تصور میشد انرژی لازم برای تمام اشکال حیات صرفاً از جانب خورشید تأمین میشود یا بهعبارت دیگر اگر خورشید نباشد، حیات هم نخواهد بود، اما چند دهه پیش که زیستشناسان مطالعه بسیار بر روی نقاط دورافتاده زمین و محیطهای خشن را آغاز کردند، دریافتند جدا از نقش انکارناپذیر خورشید، واکنشهای شیمیایی نیز میتواند بخصوص در اعماق دریاها و برای موجودات ریز میکروسکوپی نقش حیاتی ایفا کند.
آنها دریافتند که تمامی حیات مخلوقات به انرژی وابسته است اما این انرژی تنها از خورشید نیست بلکه منابع دیگر غیر از خورشید هم وجود دارد که انسانها کمتر به آنها نظر داشتهاند. در حقیقت بدون انرژی هیچ کاری انجام نمیشود، از کوچکترین کارها گرفته تا بزرگترین آنها. وجود انرژی حیات باعث سلامتی وزنده ماندن هستی است. یکی از این منابع انرژی کیهانی یا همان چی (CHI) کی (KI) است.
انرژی در فرهنگ مشرق زمین به نامهای چی (CHI) کی (KI) شناختهشده است. «چی کی» انرژی کیهانی هر چه که باشد در وجود انسان عینیت پیدا میکند و این عینیت تنها با تمرین و ممارست تجلی مییابد. انرژی حیاتی، جنبه نادیدنی هستی است که جهان را شکل میدهد و همهچیز را به جنبش درمیآورد. این انرژی قابلدیدن و لمس کردن نیست، اما مانند هوایی که تنفس میکنیم ما را در برگرفته و موجب ایجاد توازن در روح، روان و جسم ما میشود.
خوب حالا این سوال مطرح است که ما چگونه و از چه راه هایی می توانیم به این انرژی دست پیدا کنیم؟
بدن انسان دارای سیستم ویژه و مخصوصی است که سطح بدن را با درون ، و قسمتهای فوقانی را با قسمتهای تحتانی بدن و تمام ارگانهای جامد و توخالی را با یکدیگر مرتبط میسازد. در کالبد هر انسان، انرژی حیات توسط مراکز چرخندهای بنام چاکراها (chakra) درونِ کانالهای انرژی موجود در سراسر کالبدها که نادی (nadi) نامیده میشوند به جریان درمیآید.
هر زمان که به هر علت، مراکز چرخنده دچار اشکال شده و یا کانالهای حرکت انرژی دچار اختلال یا گرفتگی شوند، بیماری در فرد رخ میدهد. یکی ازبهترین راه های درمان؛مراقبه است. شخص بیمارمی تواند برنامه مناسب و دقیق «مدیتیشن مراقبه» را آغاز کرده و سپس شروع به پالایش درون و ذهن خود نماید. چیزهایی که لازم نیست بدانید و به دردتان نمی خورد را از ذهنتان بیرون بریزید ، چیزهای بی ارزش فکرتان را از چیزهایی که اهمیت دارند دور می کنند. پس آشغال های ذهنتان را دور بریزید زیرا اگر به چیزی که می خواهید نرسید رنج می برید حتی اگر به آن هم برسید بازهم رنج می کشید چون نمی توانید همیشه نگاهش بدارید.
در این زمان است که بدن به دگرگونی خود ادامه میدهد. بامدادان خوشحال هستید، بعدازظهر خشمگین هستید، عصر غمگین هستید. حالات، عواطف و احساسات نیز به دگرگونی ادامه میدهند. افکار پیوسته در تغییر هستند. چرخ در اطراف تو به چرخش ادامه میدهد. دنیای پدیدهها یک گردباد است. هرگز ثابت نیست؛ حتی برای دو لحظهٔ متوالی. ولی یکچیز همواره ثابت است و هیچگاه تغییر نمیکند و آن، حالت ناظراست، دیدن و مشاهده. هیچ لحظه ای عادی نیست و به نظر بنده اصل « تکراری نبودن لحظات» برای این است که همیشه «درلحظه» باشیم. این حالت خالی کردن مغز و درک زمان حال است: گذشته و آینده را دور بریزید.
مردم از چیزهایی که درونشان هست می ترسند در حالیکه آن تنها جایی است که به جواب سوالاتشان می رسند. «مراقبه» یا درونپویی بخش مهمی از سیر و سلوک است. مراقبه یعنی " تربیت" و"کنترل" ذهن توسط تکنیکهای درون نگرانه؛ نوعی مراقبت از ذهن، جسم و فکر. برای رسیدن به " آگاهی" و" آرامش " عمیق.
از اصول دیگر «واکنش» این است که؛ در زندگی به جای کنش باید تقدیر را شناخت و درست به آن واکنش نشان داد. تمام معنی زندگی همین است. باید خرد کامل را برای واکنش بدست بیاورید و در زمان و مکان مناسب آن را بکار بگیرید. سختی ها و مشکلات شما بخشی از آموزش شما در زندگی است! مهم واکنشی است که به تقدیرتان نشان می دهید. فقط عمل کنید! در واقع این عمل همان عکس العمل است! نمی خواهد فکر کنید که چه کار کنید. فقط عمل کنید!
مراقبه یا همان مدیتیشن به شما اجازه میدهد که اتصال درونی خود باخدا را برقرار کرده و دعوت کردن او به درون خودتان را احساس نمایید. درمدیتیشن یا همان مراقبه، وضعیت سکوت مطلق است. آسایش کاملی که در اثر نبودن افکار تولید میشود و حالت هوشیاری کامل. تنها در آن هوشیاری است که قادر خواهید بود حقیقت مطلق را ببینید.
و اما انرژی بهصورت های دیگری نیز ظهور میکند و یکی از مهمترین این انرژیهای اطراف ما «پرانا» است. هزاران سال پیش روشنضمیران مشرق زمین چنین آموزش میدادند که نیروها و همه انرژیهای فعال در جهان علتی درونی دارند. یعنی حالتی ابتدایی و قدیمی که تمامی حیات، حرکتها و جنبشها از آن برمیخیزند. منشأ این نیروی بالقوه «پرانا» نام دارد.
بدن ما که از اتمها و مولکولهای فراوانی تشکیلشده مملو از اتر یا همان پرانا است. بهطورکلی در هر چیز و هر جای دنیا از کوچکترین حیوانات تا بزرگترین منظومههای شمسی که جنبش یا حیاتی در آنها یافت میشود پرانا وجود دارد و بدون آن از زندگیای خبری نخواهد بود. پرانا با پیدایش جهان هستی به شکلی کاملاً خفته و غیرفعال و بهعنوان روح یا اندیشه در تمام نیروها به وجود آمد.
با شروع آفرینش پرانا بیدار میشود و شروع به فعالیت میکند و تمام نیروها از آن برمیخیزند. مانند آنکه تمام مواد از یک ماده اصلی ایجاد میشوند. این ماده اصلی که شکلی پنهان و نامرئی دارد، همان اندیشه و روح است که فلسفه شرق آن را آکاشا مینامد. در شروع آفرینش پرانا بر روی آکاشا عمل میکند، آن را شکل و قالب میدهد و از آن اشکال بیشماری از ماده و نیرو را پدید میآورد. در هر شکلی از حیات پرانا بهعنوان نیروی زنده حضور دارد و به خویشتن موجودات جان تازهای میبخشد و آنها را روی کره خاکی نمایان میکند.
پرانا در هوا پراکنده هست و هنگام تنفس از طریق ریهها و یا مستقیماً توسط مراکز انرژی کالبد بیوپلاسمیک جذب بدن ما میشود، این مراکز چاکرا نامیده میشود. جذب پرانای درهوا با تنفس آهسته و موزون و با ریتم، بیشتر از زمانی است که تنفس سریع، کوتاه و کمعمق است، افرادی که آموزشهای خاصی دیدهاند، میتوانند آنرا از خلال سوراخهای پوستی نیز جذب کنند.
پرانای موجود در خاک؛ از طریق کف پا به بدنمان جذب میشوند، این عمل بهصورت خودکار و ناآگاهانه انجام میپذیرد، لذا قدم زدن با پایبرهنه بر روی سطح زمین، میزان جذب آن را افزایش میدهد. با فراگیری جذب آگاهانه این پرانا شخص میتواند نیروی حیاتی، ظرفیت انجام کار و توانایی روشنبینی خود را افزایش دهد. آب انرژی حیاتی خورشید، هوا و زمین را که با آن در تماس است جذب میکند. درختان و گیاهان پرانای خورشید، هوا، آب و زمین را جذب میکنند. همچنین غذاهای تازه محتوی پرانای بیشتری هستند. افرادی که انرژی حیاتی بسیار بالایی دارند در اطراف خود احساس بهتر بودن و سرزندگی ایجاد میکنند، درحالیکه افرادی با میزان پرانای پایین بهطور ناخودآگاه از دیگران پرانا جذب میکنند.
شما میتوانید از بعضی درختان مانند درخت کاج، سرو، گردو و بید که پرانای بسیار بالایی دارند و به بیرون طراوش میکنند نهایت استفاده را ببرید. کافی است برای مدتی در زیر آنها دراز کشیده یا استراحت کنید البته درطی روز نه در شب. این درختان برای افراد خسته و بیمار بسیار سودمند هستند. البته میزان پرانا در بعضی مناطق بیش از سایر جاهاست. گاهی چنین مناطقی با این میزان بالای انرژی به مرکز شفا برای مردم تبدیل میشود.
البته مراقب باشید که در برخی از موارد هم ممکن است شما در محلی و یا مکانی و یا با افرادی مواجه بشوید که بدون هیچ دلیل خاصی، با یک گفته گوی ساده و یا دست دادن یکباره تمام انرژی درونتان از بین میرود و میبینید کاملا خالی شدهاید وبعد از چند دقیقه خیلی خسته و داغان میخواهید دراز بکشید و بخوابید. خوب است عزیزان دقت بیشتر در این خصوص داشته باشند و مراقبت کنند و در اینگونه مکانها حضور پیدا نکنند.
و اما چگونه میتوانیم پرانا را از هوا و محیط اطرافمان بهخوبی دریافت کنیم. تمرین آگاهانه کنترل پرانا همراه با تمرکز و انجام تنفس مرتب و منظم «پرانایاما» نامیده میشود. پرانایاما مهمترین اصل سیستم هاتا یوگاست. لذا بهترین روش، تمرینات تنفسی مرتب و منظم میباشد، یعنی دم از بینی و بازدم از دهان. اما با تمرکز مرتب و دقت فراوان چه درهنگام راه رفتن و چه در حالت خوابیدن و نشستن . در حقیقت پرانا سوخت ششهای بدنتان را تأمین میکند. بدون پرانا، اتر، پرتوهای کیهانی یا هر نام دیگری که به آن میدهیم حیاتی بر روی کره زمین وجود نخواهد داشت.
این نوع تنفس بر سیستم عصبی، قلب، عضلات، خواب، میزان انرژی، تمرکز و حافظه و بسیاری موارد دیگر مؤثر است. از طرفی هم با بهکارگیری صحیح عمل تنفس یکی از بزرگترین سیستمهای دفع مواد زائد نیز صورت میگیرد. محققان اثبات کردهاند که 70% درصد از مواد زائد درون بدن ما با تنفس از بدن خارج میشوند. 30% این مواد از طریق پوست و تنها 10% آن توسط کلیهها و دستگاه گوارش دفع میشود. ما با تنفس نهتنها اکسیژن، بلکه انرژی پرانایی را نیزوارد بدن خود میکنیم.
«پرانایاما تفکیک یا جداسازی دم و بازدم است. اگر وضعیت تنفس بیرون رونده، درون آینده، و بیحرکت، در قبال مکان، زمان، و تعداد موردتوجه قرار گیرد، تنفس طولانی و ملایم میشود. آنگاه وضعیت چهارمی پیش میآید که موضوع بیرونی و درونی را به کناری میافکند.» پرانا به سه روش که شامل روش طبیعی (یا خود به خود)، اکتسابی (و از طریق تمرین) و دریافت از منبع بالاتر، افزایش مییابد. همانطور که گفته شد، افزایش میزان پرانا در شخص با هر سنی در هماهنگی با جهان با منشأ وحاکم آن یعنی خداوند ارتباط مستقیم دارد. بنابراین، هر چه میزان تسلیم و سرسپردگی شخص به نیروی الهی حاکم برجهان بیشتر شود، از این نیرو بیشتر برخوردار میشود. به تعبیر کاملتر کسی که تسلیم اراده خداوند است، بیشترین مقدار جذب را دارد. اراده او اراده خداوند است و اراده خداوند اراده او.
در بسیاری از مکاتب باطنی منظور از فعالسازی نیروی پرانا، عبور از این دنیا و رسیدن به هدف غایی آن (اقلیم الهی و حیات جاودان) بوده است. اما متاسفانه برای هرکسی این احتمال وجود دارد که پس از فعالسازی نیروی حیاتی خود در دام خودبینی (و نه خدابینی) بیفتد و از این نیرو برای خودنمایی و ... سوءاستفاده کند.
تمام انسانها بلااستثناء گیرنده انرژی و نیروهای جهان هستی هستند، اما با درصدهای جذب مختلف. این توانایی مانند گنج پنهانی است که درون خانهٔ شما قرار دارد، اما شما از وجود آن اطلاعی ندارید، چه برسد به اینکه روش استخراج آن را بلد بوده و بدانید چگونه باید آن را خرج کنید تا به نفع شما باشد. پس شما برای استفاده از سیگنال الهی نیازمندید که ابتدا گیرنده خود را فعال کنید.
برای درک بهتر چگونگی عملکرد جریان الهی باید ابتدا نسبت به چگونگی عملکرد سیستم بدن خودتان آگاهی پیداکنید. دانشمندان سالها بعد از روشنبینان، بالاخره توانستند از برخی کالبدهای روانی انسان، بهوسیلهٔ روشی خاص- روش عکسبرداری کرلیان (Kirlian) و (GDV (Gas Discharge Visualisation- عکسبردای کنند. از این به بعد وجود لایههای بهاصطلاح مغناطیسیِ دربرگیرندهٔ بدن انسان، مورد تایید علمی قرار گرفت. این لایهها را «هاله (aura)» گویند. تعبیر جسم انسان به هستهٔ زمین، که هالههای انسان بهمانند لایههای پوسته و اتمسفر، هسته را در برگرفتهاند. تعبیر جسم انسان به قسمت مرکزی پیاز، که در میان غلافهای متعدد قرارگرفته است.
این هالهها (کالبدها) در حالت عادی با چشم دیده نمیشوند، اما روشنبینان آنان را بهصورت لایههای رنگی در اطراف بدن انسان میبینند. انرژی حیات در کانالهای معینی درون این لایهها میچرخد. هماهنگی و سلامت این کالبدها، و چرخش بدون نقص انرژی حیات در بدن، به معنای سلامت کامل فرد خواهد بود.
انسان از ۷ لایه اصلی تشکیلشده است: ۱- کالبد اتری ۲- کالبد عاطفی ۳- کالبد ذهنی ۴- کالبد اثیری ۵- کالبد کلیشهای اتری ۶- کالبد آسمانی ۷- کالبد علـّی. لایههای شماره فرد، دارای قالبی ثابت ولایه های زوج دارای ساختاری سیال هستند که انرژی مانند ابرهایی رنگین در آن حرکت میکند.
باید توجه داشت که زمان رسیدن هر فرد به شکوفایی نیروهای روانی با دیگری متفاوت بوده و بستگی به آلودگیهایی دارد که درون کالبدهای هر شخص وجود دارند. مثلاً زمان لازم برای قهرمان شدن یک انسان در رشتهٔ دومیدانی، با پایشکسته بسیار بیشتر از انسانی است که در سلامت کامل جسمی به سر میبرد. البته یک فرد دیگر که درصد پاکسازی کانالهای بدن خود را بالابرده است، میتواند زمان پاکسازی شمارا به نسبت قدرت خودش کاهش دهد.
هرچه انرژی حیاتی متراکمتر شود، به ماده و جهان فیزیک نزدیکتر است و هرچه رقیقتر باشد به تجلیات روح. روح آدمی قدرتی عظیم برای کنترل ذهن دارد و ذهن نیز بر جسم تسلط دارد و زمانی که ذهن و فکر ما منفی باشد، انرژی منفی اطراف را جذب کرده و باعث ضعف تدریجی سیستم دفاعی بدن شده و کالبد فیزیکی یارای مقاومت و مصونیت از بیماریها و امراض را ندارد و اینزمانی بیشازپیش صادق است که افکار منفی ما حول محور وجود خودمان بچرخد و به نیازها و مشکلات دیگران اهمیتی ندهد.
کل جهان را در نظر بگیرید، کهکشانها، سیارهها و سپس آدمها و بعد درون بدنمان، اندامهای حیاتی و آنگاه سلولها و بعد مولکولها و اتمها و دستآخر هم انرژی. بنابراین ظاهراً لایههای مختلفی در این دنیا وجود دارد ولی درواقع همهچیز انرژی است. متأسفانه زندگی پرتلاطم امروزی درواقع به بخش طبیعی از عمر انسانها تبدیلشده است.
مذاهب، مکاتب، فرهنگها و نژادها همواره از وجود این انرژی آگاه بوده و آن را به اسامی مختلفی نامیدهاند. مسیحیان آن را «آیت» مینامند که در همهجا نافذ و سیال است و کاهنان پُلیزیری و هاوایی آنرا «مانا» میخوانند. نزد صوفیان این نیرو به «برکت» شناخته میشود. از طرفی پژوهشگران روسی این انرژی را به نام «پلاسمای حیاتی» میشناسند. همچنین «نومیا» به گفته پاراسلوس، «انرژی حیاتی و کیهانی» به گفته برونلر، نامهایی است که به انرژی حیاتی اطلاق شده است. همه این اسامی اشاره به انرژی مادر و بنیادین هستی دارند که همهچیز را شکل داده و در همهچیز نفوذ میکند.
هر انرژی تمایل به جذب انرژی همانند خود را دارد. این اساس قانون جذب است. همچنین یک قانون در علوم پایه وجود دارد که میگوید: همیشه شکل کم تراکم هر انرژی تمایل به جذب شکل پرتراکم و انبوه خود دارد. انرژی نه از بین میرود و نه تولید میشود، بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل میگردد. آنچه در علم ثابت شده وجود نوعی شعور و آگاهی در ذرات بنیادی و انرژی و شعوری فراسوی ماده در کل هستی است.
وقتی به چیزی فکر میکنیم باید دلیل آن را از خود بپرسیم. چرا این فکر الآن به مغز من رسیده است؟ چه ارتباطی با مسائل زندگی من دارد؟ در مورد افکار منفی باید بیدرنگ آنها را کنار بگذاریم و افکار و تصورات خوب را جایگزینشان کنیم. باید قبول کنیم که هر واقعهای معنایی دارد و دربرگیرنده پیامی است که به نحوی با سؤالهای ما در ارتباط است. موفقیت زمانی به دست میآید که ما در هر واقعه هرچقدر هم که نامطلوب باشد نقطهای روشن پیدا کنیم.
وقتی از انرژی درونی سرشار شدیم افکار دیگری از بخش برتر وجود ما سرچشمه میگیرند. اینها دریافتهای ناگهانی ما هستند و احساسات متفاوتی در ما ایجاد میکنند. آنها گاهی بهصورت خیالپردازی و گاهی بهصورت رؤیا در ما جلوه میکنند. آری وقتی بهاندازه کافی انرژی گرفتیم آماده میشویم تا آگاهانه در مسیر تکامل حرکت کنیم و آن را به جریان بیندازیم تا رویدادهای هم زمان را به وجود بیاوریم و آنها ما را به جلو هدایت کنند.
زمانی که ما از سؤالهای موجود در مغز در یکلحظه آگاه میشویم ادراکات ناگهانی در این زمینه به ما کمک میکنند که چه بکنیم و کجا برویم. ما مسیر بعدی را حدس میزنیم و این حالت همیشگی است. فقط زمانی که سؤال نادرستی در مغز داریم این حالت به وجود نمیآید. زمانی که یک دریافت ناگهانی ما را ازآنچه بعداً اتفاق میافتد، آگاه کرد باید بهطور کامل هوشیار و دقیق باشیم . دیر یا زود رویدادهای همزمان رخ میدهند تا ما را در مسیری که از طریق این دریافتهای ناگهانی مشخصشدهاند هدایت کنند. خوابها و افکار ما را هدایت میکنند. خیالات یک صحنه و اتفاق را به ما نشان میدهند و این برای ما مشخص میکند که امکان وقوع این رخداد وجود دارد. اگر دقت کنیم آنوقت میتوانیم در صورت وقوع این اتفاق با آمادگی با آن روبرو شویم.
با ارسال انرژی بهصورت تحسین زیباییهای دیگران و ابراز محبت و عشقورزی به افراد دیگر باعث میشویم سطح انرژی آنها بالا برود و بهطور طبیعی انرژی بیشتری به سمت ما میآید و بعد آنها پیامی را که برای ما دارند به ما منتقل میکنند و ما را در طی مسیر تکاملیمان یاری میرسانند. وقتی انرژی بیشتری میگیریم سطح جنبش در اتمهای بدن ما افزایش پیدا میکند و ما سبکتر میشویم. بعد میتوانیم از سد میان این جهان و جهان دیگر که ازآنجا آمدهایم و پس از مرگ به آنجا میرویم عبور کنیم. به همین خاطر بهترین کاری که برای خود میتوانیم انجام دهیم این است که به دیگران عشق بورزیم و محبت کنیم تا سرشار از انرژی شوند.
ما انسانها بار دیگر در می یابیم که در جهانی عمیقاً رمزآلود زندگی می کنیم. جهانی مملو از تطابق های ناگهانی و رویدادهای همزمان از پیش مقدر. ما درمی یابیم که همه چیز در اطرافمان و خمیره اصلی همه موجودات ، نوع خالصی از انرژی نامرئی الهی است ، که ما تدریجاً شروع به مشاهده و درک آن خواهیم نمود. از این رو می توان مشاهده کرد که متاسفانه بشر همواره احساس ناامنی و قطع ارتباط با این منبع انرژی روحانی را داشته و سعی کرده این انرژی را از طریق احاطه بر دیگران و گرفتن انرژی آنها تأمین کند واین کشمکش دلیل تمامی درگیری های بشر است.