مقدمه
به نظر میرسد که همیشه خانمها از یک صفت آقایان شکایت دارند:
«او اصلاً احساساتش را ابراز نمیکند!»
«هیچوقت نمیگوید چه حسی دارد!»
«در منزل خیلی کم صحبت میکند!»
خانواده مهمترین نهاد تربیتی و تأمینکننده نیازهای روحی و اجتماعی هر فرد است؛ از طرفی خانواده یکی از نهادهای مهم و مؤثر در تکوین شخصیت و تربیت نوجوانان است. نهاد خانواده را از جمله عمومیترین نهادهای اجتماعی میدانند که در تمام جوامع وجود دارد و مهمترین تکیهگاه و محور زندگی اجتماعی است.
یکی از مهمترین زمینههای سلامت در زندگی، مهارت برقراری ارتباط مؤثر بین اعضای خانواده است؛ چراکه ارتباط یکی از مؤلفههای اصلی زندگی اجتماعی است و چنانکه این مؤلفه نادیده گرفته شود، بیشک پایه اصلی زندگی دچار لغزش میشود و رضایتمند همسو مختل میگردد.
مردها میگویند که خیلی بدشان میآید وقتی زنی در یکزمان ساکت از آنها میپرسد، «به چه فکر میکنی؟» برای خانمها اینیک سؤال کاملاً طبیعی است؛ زیرا خانمها وقتی ناراحت هستند یا احساس میکنند به آنها دروغ گفتهشده ساکت میشوند. وقتی مردی ساکت میشود، زن تصور میکند سکوت او نشانة ناراحتی اوست. از طرف دیگر، مردها وقتی میخواهند مشکلی را حل کنند ساکت میشوند. وقتی بهتر درک کنید که همسرتان چطور احساسات خود را پردازش میکند، سوءتفاهم بین شما برطرف شده و بهتر میتوانید روابطتان را تحملکنید. واقعیت این است که مردها و زنان فقط از نظر ظاهری با هم متفاوت نیستند.
اهمیت ارتباط کلامی
ارتباط مؤثر نوعی تعامل سازنده است که به افراد جرئت حرف زدن میدهد و بیان احساسات را تسهیل میکند. در نتیجه، احساس اعتمادبهنفس و دوری از احساس ترس و تهدید در ارتباط میان افراد پدید میآید. هدف اصلی از برقراری ارتباط، انتقال پیام است که بهصورت کلامی و غیرکلامی، آشکار یا ضمنی منتقل میشود. بروز هرگونه اشکال در انتقال پیام، سبب بروز اختلال در ارتباط و در نتیجه، باعث سوءتفاهم میان افراد میشود و سازگاری را مخدوش میسازد.
بخش عمده تأثیر، در زبان غیرکلامی نهفته است که اگر به آن دقت نشود، محتوای مفید هم نمیتواند تأثیر کامل و جامعی برگیرنده پیام داشته باشد. همچون الگوهای ارتباط، همگرایی و واگرایی، لحن صدا، حالات چهره، تماس چشمی، گشادهرویی، حالت بدن، گوش دادن، علامتهای مثبت و منفی در برقراری ارتباط، بازی ارتباط و انواع مواجهه افراد با یکدیگر و تأثیر آن در ارتباط میان افراد مورد بحث قرار گرفته است. ارتباط مفید و سازنده، اولین گام برای وصول به اهداف بلند آدمی است.
مصلحت خانواده ایجاب میکند که هر یک از همسران بهمحض نارضایتی از همسر خود، او را از زندگی کنار نگذارد و جایگاه او را در زندگی حفظ نماید. پدری که نقش سایه در زندگی دارد و به حاشیه راندهشده است، هیچگاه تأثیر اخلاقی بر فرزندان نخواهد داشت و مادری که از موقعیت اصلی خویش محروم گردیده است، هیچگونه سهمی در مراحل تصمیمگیری برای زندگی نخواهد داشت؛ در نتیجه، همسر لایقی برای شوهرش نخواهد بود. تفاوت در پردازش احساسات در مردن و زنان از سنین جوانی کاملاً مشخص است. زنان نیاز دارند که بیشتر به سمت احساسات بروند؛ زیرا معمولاً این آنها هستند که بچهها را بزرگ میکنند. در یک تحقیق مشخص شد که پسرهای جوان بسیار سریعتر از دخترهای جوان صدای ضبطشده گریه یک کودک را خاموش میکنند. دلیلی که محققان آوردند بیاحساسی مردان بود؛ اما مشخص شد که بعد از شنیدن صدای گریه بچه، سطح هورمون استرس در جریان خون پسرها بسیار بیشتر از دخترها بوده است. مردها معمولاً نسبت به احساسات حساستر هستند و سعی میکنند از آن دوری کنند. این تفاوت جنسیتی در تمام طول عمر باقی میماند و احتمال مرگ مردان سالمند پس از مرگ همسرشان اغلب بیشتر است.
آثار و فواید ارتباط کلامی
تصویر صحیح از مشارکت در خانواده، آنگاه شکل میگیرد که هر یک از همسران دستی از آستین همت برآورد و با همیاری و قبول مسئولیت در زندگی، بهترین جلوة مشارکت را به نمایش گذارد. دلیل اصلی برای ضرورت مشارکت این است که هیچ عاملی نمیتواند مرز منافع مرد را از منافعِ زن جدا سازد، همانگونه که هیچ عاملی نمیتواند مرز آسیبهای واردشده بر مرد را از آسیبهای زن جدا سازد؛ زیرا هر دو در یک مجموعه و برای رسیدن به مقصود واحدی تلاش میکنند. افزایش تأثیرپذیری همسر در هر سنّی و با هر میزان تحصیلات و سطح ایمان و تعهدی که باشد، به چهرة گشاده و متبسّم و درعینحال مصمم همسر و ثبات شخصیتی و مهارت شخصی او در امر انتقال پیام وابسته است؛ چراکه مهر و محبّت فرستنده، نیاز عاطفی گیرنده پیام را تأمین و ثبات شخصیت و استواری اراده، منطقی بودن و اعتمادبهنفس را در او تقویت میکند.
روابط بین فردی مؤثر اثر مستقیمی بر روی سلامت روانی فرد دارد؛ به رشد شخصی و هویتیابی افراد کمک میکند؛ بهرهوری شغلی و موفقیّت و نیز کیفیت زندگی را افزایش میدهد؛ تندرستی و سلامت جسمی به همراه میآورد؛ سازگاری فرد را افزایش میدهد؛ باعث مقابله سازنده با فشار روانی میگردد و خودشکوفایی را به همراه دارد. ارتباط مؤثر بهترین راه برای از بین بردن سوءتفاهمها، تنها راه نشان دادن احساسات به یکدیگر، مسیری برای انتقال اطلاعات و امری ضروری برای رشد و بالندگی است. چنانکه ارتباط مؤثر نباشد، نارضایتی، تنهایی و تعارض در خانواده پدید میآید، سوءتفاهم زیاد میشود، آسیب روانی به وجود میآید، اعتمادبهنفس زن و شوهر مختل میشود و توانایی افراد خانواده برای مقابله با مشکلات کاهش مییابد.
حالتهای مختلف ارتباط
برای برقراری رابطة مطلوب عاطفی، توجه کردن نقش اساسی دارد. توجه کردن در دو بخش کلامی و غیرکلامی نقش ایفا میکند. در بخش غیرکلامی، حالتهایی نظیر لبخند زدن، سر تکان دادن و نگاه همدلانه داشتن یا مجاورت بدنی از قبیل خم شدن به جلو، تماس و لمس، بستر مناسبی را برای ارتباط فراهم میآورد.
توجه غیرکلامی اغلب رساتر از توجه کلامی است. هر بخش از بدن ما میتواند بهگونهای باشد که میان همسران ارتباط ایجاد کند، ارتباط را آسان نماید و آن را تداوم بخشد. هنگامیکه در مواجهه با یکدیگر حالتی آرام، اما هوشیار از خود نشان میدهیم، اندکی بدن خود را بهسوی جلو خم میکنیم یا با روی گشاده در فاصلة مناسبی از یکدیگر قرار میگیریم، ارتباط را تقویت میکنیم و در عین آرامش با هیجان نشان میدهیم که آنچه را به یکدیگر منتقل مینماییم، خوب درک میکنیم و میفهمیم؛ چراکه برای درک آن بسیار مصمم هستیم. ما با شیفتگی برای یکدیگر پیام مخابره میکنیم و برای دریافتِ پیام چنان برانگیختهایم که بر لبة جلوی صندلی مینشینیم و حالت وارفتگی از خود نشان نمیدهیم. به این حالت را «گرایش نشان دادن» میگویند. در ایجاد این حالت، حرکتهای بدنی، تماس چشمی و گشادهرویی بسیار مؤثر است.
همسران ترجیح میدهند در زندگی مشترک با کسی باشند که در عین دوری از عصبانیت، بیتحرّک نباشد. این تحرک، نشان مهربانی او و گرمی زندگی است. مهم این است که حرکتهای بدنی متناسب باشد و اشارههای گیجکننده نداشته باشد. کسی که با همسرش سخن میگوید و در همان حال به رهگذران دست تکان میدهد، گرچه حرکت بدنی دارد، اما حرکت او متناسب با سخن گفتن با همسرش نیست.
هنگامیکه مردی کم صحبت است و زن وی سعی میکند به هر طریقی وی را وادار به حرف زدن کند، در واقع این وضع را تشدید میکند. همانند زمانی که متهمی در مقابل پلیس، علاقهای به پاسخ دادن ندارد و پلیس بیشتر و بیشتر وی را تحتفشار قرار میدهد، در نتیجه سؤالات بیشتر مساوی است با سکوت بیشتر.
اخیراً در یک نظرسنجی مشخص شد، حدود 65 درصد از مردان نمیخواهند شریک زندگیشان سؤالات زیادی در مورد خود آنها بپرسد. واضح است که بسیاری از مردان از احساسات خسته شدهاند، چون همانند کسی میشوند که در جایگاه متهم قرار گرفته است. آنها لزوماً چیزی را مخفی نمیکنند، فقط ترجیح میدهند احساسات گیجکنندهای که حتی خود نیز از آن سر در نمیآورند را برای فرد دیگری بیان نکنند. روشی که از قدیم دراین گونه مواقع استفاده میشده است، شرایط را بهتر خواهد کرد: کمی عقب بروید، به او فرصت بدهید که بهآرامی وارد مکالمه شود، بهطور حتم راحتتر با شرایط کنار میآید.
گفتنی است که با فراهم بودن سه عنصر نخست، ارتباط روابط میان فردی با توفیق همراه نخواهد بود، مگر عنصر لازم که همانا «کانال ارتباطی» است، مهیا باشد. کانال ارتباطی، چیزی شبیه سیم تلفن است که ارتباط دوسویه را ممکن میسازد. محیط، شرایط و اقتضائات آن، در شکلدهی کانال ارتباطی، نقش بسزایی دارد.
نتیجه گیری
▪ راهحل عمده مسائل و مشکلات زناشویی، اصلاح نگرش و شیوة برخورد و تصحیح انتظارات بر اساس توان یکدیگر است. زمان مشخصی را در روز یا در هفته برای گفتوگو درباره مسائل و مشکلات و روشن کردن انتظارات از یکدیگر و به اصطلاح «درد دل کردن» اختصاص دهید.
▪ گاهی اوقات زن و شوهر از یک مسئله دو برداشت کاملاً متفاوت دارند، اما آنها را با یکدیگر مطرح نمیکنند و یا نمیخواهند که این برداشتهای متفاوت را درک کنند و در نتیجه بروز یک مسئله ساده ممکن است به یک بحران تبدیل شود. زن و شوهر باید سعی کنند که برداشتهای یکدیگر از مسئله را جویا شوند. برای شناخت ریشة اختلافهای زناشویی باید با روانشناسی زن و مرد آشنا شد و فهمید که زن یا مرد به چه اموری بها میدهند و نظام ارزشهای آنها چیست. بهطورمعمول زن به وابسته بودن، کسب امنیت عاطفی و موردحمایت واقعشدن اهمیت میدهد. درحالیکه مرد میخواهد مستقل و خودمختار باشد و برای آزادی عمل ارزش قائل است. چارة کار این است که زن و شوهر از خود انعطاف نشان دهند و به آگاهی برسند.
▪ نباید زوجها تفاوتهای فردی موجود در یکدیگر را با فرد دیگری مقایسه کنند. نکته مهم این است که زوجها باید حاضر شوند این تفاوتها را درک کنند و اختلافهای زناشویی را در یک فضای محرمانه و صمیمانه مطرح کنند و معتقد باشند که میشود و میتوان به تفاهم رسید و یک ارتباط سالم برقرار کرد.