اصول و قوانین سعادت و سلامت خانواده

مقدمه

تشکیل خانواده یکی از نیازهای بنیادی انسان است که اگر به‌درستی انجام شود، درک و فهم، بصیرت و پذیرش، تفاهم و دوستی، هم‌اندیشی سازگاری، هنجار پذیری و جامعه‌پذیری، وحدت و انسجام، همزیستی و بهزیستی و به‌طور کل رشد و توسعه فردی اجتماعی را در پی خواهد داشت. علاوه بر آن مسیر رسیدن انسان به کمال و سعادت را هموار می‌کند و وسیله تحقق مقصود را فراهم و هزینه آن را تعدیل خواهد کرد و بدین‌وسیله دوستی، نشاط و امید و همدلی را برای انسان و اجتماع به ارمغان می‌آورد.

در زندگی مشترک مسائل بسیاری قابل‌بررسی و تأمل است. آنچه مسلم است زن و مرد با رفتار و عملکردشان تأثیر فراوانی بر زندگی یکدیگر می‌گذارند گاهی مسائلی به‌ظاهر ساده، سرنوشت و آینده دو نفر را به یکدیگر گره‌زده و خوشبختی و سعادت آنان را رقم می‌زند و یا سبب برهم ریختگی تعادل و ایجاد تنش در زندگی‌شان می‌گردد. توجه به برخی مسائل و حواشی به‌ظاهر ساده و جزئی گاهی لازم و ضروری به نظر می‌رسد. در ادامه اصولی را که برای رسیدن به خوشبختی و کسب رضایت در زندگی اهمیت دارد بررسی می‌کنیم:

گام اول: دو قانون غیرقابل‌انکار زندگی را بپذیرید.

دو قانون غیرقابل تغییر در زندگی همه زوجین (چه خوشبخت و چه بدبخت، چه پیر و چه جوان، چه با فرزند و چه بی‌فرزند، چه در ازدواج اول و چه در ازدواج‌های بعدی و ...) وجود دارد که ما باید این دو قانون را به‌عنوان بخشی از زندگی خود بپذیریم و باور داشته باشیم:

1- زندگی همه افراد مملو از پستی‌وبلندی، خوبی و بدی، شادی و غم، خنده و گریه، دوست داشتن و نداشتن و …است.

پس هیچ زندگی را نمی‌توان یافت که بدون مشکل باشد. نمی‌توان گفت بعضی از زوجین در زندگی‌شان با هیچ مشکلی مواجه نیستند و زندگی آن‌ها همیشه بر وفق مرادشان است. در هیچ زندگی‌ای نمی‌توان گفت همیشه و در همه حال زن و شوهر عاشق و معشوق یکدیگرند و هیچ موضوعی باعث ایجاد کدورت میان آن‌ها نمی‌شود، بلکه حتی عاشق‌ترین زوج‌ها هم گاه با یکدیگر اختلاف‌نظرهای بزرگی دارند. بنابراین وجود سختی‌ها و مشکلات در زندگی و بالطبع در روابط میان زن و شوهر، از ویژگی‌های طبیعی این دنیا است و هیچ‌کس از این قائده مستثنا نیست.

2- در وجود هر یک از افراد حتی در بهترین آن‌ها، نقایصی نهفته است و هیچ فردی کامل نیست. از طرفی همه افراد در صفات و ویژگی‌هایی که دارند باهم متفاوت‌اند. انسان ممکن الخطا است و هیچ انسانی را نمی‌توان یافت که در همه ویژگی‌هایش کامل باشد و هیچ ‌ضعفی نداشته باشد. پس طبیعی است که هر یک از زوجین به‌نوعی دارای ‌ضعف‌ها و تفاوت‌هایی باشند و داشتن انتظاری غیرازاین، انتظاری بیهوده است.

علی‌رغم وجود مشکلاتی که در بطن هر زندگی و در وجود هر انسانی نهفته است و با آگاهی از این دو ویژگی ذاتی انسان و جهان هستی، باید بپذیریم که انتظاری غیرمنطقی است اگر بخواهیم زندگی‌مان همیشه بر وفق مرادمان باشد، زندگی‌مان همیشه سرشار از محبت باشد، همیشه همسرمان مطابق میل ما باشد، ما همیشه مطابق میل همسرمان باشیم، هیچ‌چیز بین ما جدایی نیندازد و ...

گام دوم: سه عنصر عشق را در زندگی خود پابرجا کنید.

نظر یکی از روانشناسان (به نام اشترنبرگ)، عشق یک مثلث است با سه ضلع «صمیمیت»، «وفاداری»، و «روابط زناشویی». اگر می‌خواهید مجدداً عاشق همسرتان شوید و دوباره او را عاشق خود کنید، این سه ضلع را تا حد امکان در خود و همسرتان قوی کنید. شاید در ابتدا کمی سخت باشد و یا بگویید چرا من شروع کنم، اما اراده‌تان را قوی کنید و دست‌به‌کار شوید، ان شاءالله پشیمان نخواهید شد:

احترام گذاشتن به یکدیگر در حضور دیگران، قدردانی کردن، انعطاف پذیری در رفتارتان، گوش کردن به حرف‌های دیگر و ایده پردازی در خلاقیت در زندگی از اصل‌های داشتن یک زندگی مشترک به‌دوراز تنش محسوب می‌شوند. بررسی‌ها نشان می‌دهند، زنان از همان بدو تولد، نقش پررنگی را در زندگی مردان ایفا می‌کنند و در شکل‌دهی و شخصیت و انتخاب درست مسیر و حتی موفقیت‌هایشان نقش زیادی دارند و پژوهش‌های جدید محققان نشان می‌دهد مردان بدون مادر، خواهر و همسر خوب موفق نمی‌شوند.

از هر لحاظ، سعی کنید با همسرتان صمیمی و به او نزدیک ارزش شوید، همه راه‌ها را امتحان کنید، با او از احساسات مثبت و منفی خود صحبت کنید، از افکار، آرزوها، رویاها، علایق مذهبی، ترس‌ها، اضطراب‌ها، و مشکلات خود صحبت کنید، در مورد نیازهای جنسی خود صحبت کنید. با او مهربان باشید، با او به تفریح و سرگرمی بپردازید، مدت‌زمانی از روز را با او بگذرانید و از بودن با او لذت ببرید، وقتی او با شما صحبت می‌کند به گفته‌هایش گوش بدهید، با او همدلی کنید و نشان دهید او را درک می‌کنید، به علایق او احترام بگذارید، به او بگویید به تو افتخار می‌کنم، کلمات محبت‌آمیز به او بگویید، برای او نامه و پیام‌های عاشقانه بنویسید، از خطاهای او درگذرید، هر از چند گاهی او را صدا کنید و به او نگاه کنید و لبخند بزنید، و خلاصه از هیچ کوششی مضایقه نکنید.

خیلی از زوج‌ها برای برقراری ارتباط دچار مشکل هستند، نوعی مشکل ساختاری که به جنس زن و مرد برمی‌گردد. زن‌ها عاشق صحبت کردن هستند و مردها بیشتر به سکوت علاقه دارند. این خصلت ذاتی گاهی باعث بروز اختلافاتی بین زوج‌ها می‌شود که دلیل اصلی آن سوءتفاهم است و قابل‌حل.

مردها حین صحبت سکوت می‌کنند تا احساسشان را نظم دهند. مردها هدف‌مدار هستند و درآن‌واحد می‌توانند به یک موضوع توجه کرده و در مورد آن حرف بزنند. اما زن‌ها دایره‌وار فکر می‌کنند و درآن‌واحد می‌توانند در مورد چند مسئله حرف بزنند. اما این کار مردها را گیج می‌کند. مردها نیاز دارند که احساس کنند، کارها را درست انجام می‌دهند؛ بنابراین وقتی شما صحبتشان را قطع می‌کنید، گویی به آن‌ها گفته‌اید بازهم داری اشتباه می‌کنی! پس من تو را متوقف می‌کنم. این مسئله شاید به‌سرعت بین شما فراموش شود اما پس ذهن مردها را نمی‌توان به‌سادگی به حالت قبل برگرداند. مردها با بیان نکردن احساسات یا مشکلاتشان، اعتمادبه‌نفس بیشتری پیدا می‌کنند. مردها فکر می‌کنند اگر بعضی مشکلات را با همسرشان در میان نگذارند و یک‌تنه آن را حل کنند، مردانگی‌شان بیشتر می‌شود. اگر به مردتان اعتماد دارید، همیشه به حیطه خصوصی‌اش وارد نشوید و بگذارید با این تصور که بخشی از زندگی و اتفاقاتش را به‌تنهایی مدیریت می‌کند،‌ احساس بهتری پیدا کند. بعید نیست که شما با توجه به شناختی که از او دارید همه این پنهان‌کاری را کشف کنید اما نباید به او بگویید که سر از پنهان‌کاری‌هایش درآورده‌اید.

این‌ها چیزهایی نیست که در ظاهر مردها به‌سادگی کشف کنید، بلکه افکاری مردانه است که در ژن آن‌هاست و تا ابد هم این قسمت از زندگی‌شان را با شما قسمت نمی‌کنند. مردها از اینکه در قبال چیزی تعهد کلامی بدهند، بیزارند بنابراین تمام تلاش شما برای شنیدن پاسخی روشن از او با شکست مواجه می‌شود. آن دسته مردانی که به هیچ‌چیز پاسخ روشنی نمی‌دهند همیشه در پس پرده‌ای از ابهام باقی می‌مانند.

پروفسور جان مکسول تجربیات 40 ساله خود با بیش از هزاران ساعت تدریس و سخنرانی برای میلیون‌ها نفر در جهان را در یک جمله به همه مردم دنیا هدیه می‌کنم: «هرگز ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنید.»

بیاید و بیاموزیم که موقعیت‌های مختلف موجبات دلپذیر بودن زندگی را فراهم می‌سازد وهر کس زندگی را از دریچه‌ای می‌بیند و به باور هر کس رسیدن به یک دسته از آرزوها و اهداف و یا فراهم شدن شرایط و موقعیت‌های مختلف موجبات دلپذیر بودن زندگی او را فراهم می‌سازد. بااینکه بیم افراد مختلف در مورد اینکه چه چیز زندگی آن‌ها را شیرین‌تر و مطبوع‌تر خواهد ساخت تفاوت‌های فردی وجود دارد، اما یکسری اصول کلی نیز وجود دارند که می‌توانند به‌عنوان اصول کلی در آفرینش و خلق یک زندگی سعادتمند مورد کاربرد قرار گیرند. به‌عنوان‌مثال: زندگی بی‌هدف، یک زندگی شلوغ و بی‌سروسامان است. افراد بی‌هدف به‌طور سرسام‌آوری با انواع مشکلات مواجه می‌شوند که موجب ایجاد استرس و ناراحتی در آن‌ها می‌شود. کسالت، درماندگی، تشویش و اضطراب حاصل یک زندگی بی‌هدف هستند. بر این اساس تا می‌توانید شکل واضحی به اهداف خود بدهید. آن‌ها را دسته‌بندی کنید و برای خود مشخص کنید که کدام‌یک از اهمیت بیشتری برایتان برخوردار هستند. در این راستا فرق نمی‌کند اهداف شما مالی باشد، یا علمی، یا مربوط به زندگی روزمره و یا سایر اهداف. داشتن هدف مهم است.

افکار منفی انسان باعث هدر رفتن نیرو و انرژی روانی او می‌شوند؛ درواقع مثل موانعی هستند که مسیر فرد را برای رسیدن به اهدافش سد می‌کنند و حتی مانع این می‌شوند که فرد بتواند برای خود اهدافی را معین کند. افکار منفی احساس نشاط و شادابی را از زندگی فرد می‌گیرد، موجب کاهش اعتمادبه‌نفس او و اعتقاد به توانایی‌هایش می‌شود. همچنین برقراری یک ارتباط مناسب بسیار مهم است. در زمینة برقراری چنین روابطی نکات بسیار ریز و دقیقی وجود دارد که ممکن است ارتباطات مختلف شمارا خدشه‌دار کند، بدون اینکه متوجه باشید. شنونده خوب بودن و محبت کردن در موقع مناسب یکی از اصول برقراری ارتباط صحیح هستند. به مواردی از این قبیل توجه کنید تا بتوانید روابط خود را گسترش دهید. علاوه بر گسترش روابط، حفظ روابط را نیز یاد بگیرید. برخی افراد به‌راحتی روابطی را آغاز می‌کنند اما نمی‌توانند آن‌ها را پایدار نگه‌دارند.

اولین نیاز روحی هر فرد نیاز به تأیید شدن و پذیرش است، به این معنا که فرد نیاز دارد به کسی یا چیزی احساس تعلق داشته باشد. یکی از راه‌های برخورداری زندگی از یک ریتم مشخص، این است که هر برنامه در خانواده دارای نظم است. برای مثال ساعت خواب مشخص است مثل ساعت غذا خوردن، ساعت تماشای تلویزیون و …فرصتی را برای باهم بودن در نظر بگیرید. برای مثال انجام مسابقات خانوادگی یا حل جدول یا انجام فوتبال دستی و البته فراموش نکنید که تماشا کردن تلویزیون جزو این فعالیت‌ها در نظر گرفته نمی‌شود؛ چراکه مستلزم برقراری ارتباط با یکدیگر نیست. دربارة ارزش‌های خانوادگی خودتان صحبت کنید و آن ارزش‌ها را با خودتان مرور کنید؛ برای مثال خانواده ما هیچ‌وقت دروغ نمی‌گویند، هیچ‌وقت دزدی نمی‌کنند، دیگران را مسخره نمی‌کنند و …

اصول سلامت خانواده

1- اصل نیمة وجود: به همسرتان به عنوان نیمه تن، حامی و پشتیبان نگاه كنید و برای خوشبختش بکوشید.

2- اصل پذیرفتن شریک زندگی همان‌طوری که هست: اگر مسئله اصلی این باشد که یک نفر به چیزی تبدیل شود که نیست، اصولاً مشکلی حل نخواهد شد و زندگی عاقبت خوشی نخواهد داشت. هر کس همان است که هست. اگر تو نمی‌توانی تحملش کنی مشکل خودت هست. میل به تغییر دیگری در گذر زمان عاقبت خودت را مستهلک خواهد ساخت. ازدواج با کسی که او را نه برای آنچه هست، بلکه برای آنچه می‌خواهیم از او بسازیم، دوست داریم، کاری بس خطرناک است. تغییر دادن، اصلاح کردن و مانند آن‌ها، از جمله رفتارهایی است که موجب دلسردی و نشانة نارضایتی از شریک زندگی است.

3- اصل توجه: مورد توجه قرار گرفتن از جمله نیازهای اساسی انسان است. اگر زن یا شوهری گفت: همسر من به فكر من نیست، من برای او ارزشی ندارم، او سرش به كار خودش مشغول است و ...، این امر زنگِ خطری محسوب می‌شود. طلاق عاطفی، خانواده را شکننده می‌کند و دیر یا زود در معرض تهدید قرار می‌دهد.

4- اصل قول و قرار: شکستن قول و قرار به دل‌شکستگی و سلب اعتماد و حس فریب‌خوردگی می‌انجامد.

5- اصل تشکر: تشکر از با هم بودن، به یاد هم بود، دوست داشتن. روزهای خاص را فراموش نکنید و در آن لااقل با یک شاخه گل یا نوشتن جمله‌ای زیبا از همسرتان تشکر کنید.

6- اصل عفو و گذشت: از خطاهای یكدیگر بگذرید و خطاهای همدیگر را تحمّل كنید. این نكته به ویژه در مورد شوهران بیشتر باید رعایت شود. جمع آوری دلیل و مدرك برای اثبات ادعای خویش، داوری كردن، ... علامت نبخشیدن است.

7- اصل انصاف: خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید.

8- اصل احترام: به شخصیت، خواست‌ها، دیدگاه‌ها، و عقاید یکدیگر احترام بگذارید.

9- اصل کمک کردن: با هم تشریک مساعی کنید. هیچ یک از کارهای خانواده وظیفه یک نفر نیست. مهمترین توانایي‌ يک خانواده عبارتست از: «احساس مسئوليت نسبت به يکديگر». مسئولیت‌پذیری یعنی قابلیت پذیرش، پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می‌شود.

10- اصل تشویق: تشویق، تأیید و بیان نكات مثبت باید به طور آشكار و یا در جمع باشد؛ در حضور فرزندان، بستگان و نزديکان، از همسرتان و کارش پشتيبانی کنيد. تذكر نكات منفی و انتقاد باید محرمانه و در تنهایی صورت گیرد.

11- اصل آراستگی: زن و شوهر موظفند خودشان را برای یكدیگر آراسته کنند.

12- اصل مشورت کردن: در اموری چون تعلیم و تربیت فرزندان، فعالیت‌های اجتماعی، چگونگی صرف اوقات فراغت، دید و بازدیدهای خانوادگی و ... با همسرتان مشورت کنید.

13- اصل مثبت‌اندیشی: همیشه به نیمه پر لیوان نگاه کنید نه نیمه خالی آن، کلمات منفی به کار نبرید و منفی فکر نکنید.

14- اصل زندگی در زمان حال: گذشته را از یاد ببرید، اگر نمی‌توانید لااقل به آن‌ها كاری نداشته باشید. از تعمیم‌های نادرست دست بردارید؛ برای مثال اگر همسر شما یك بار بدقولی كرده است به او نگویید «تو همیشه بدقولی می‌کنی.»

15- اصل رعایت اصلی‌ترین نیاز: اصلی‌ترین نیاز زن، امنیتِ عاطفی، وابستگی به مرد و مورد حمایت واقع شدن است. اصلی‌ترین نیاز مرد، استقلال و آزادی است. زن‌ها مایلند بیشتر حرف بزنند و شوهرانشان به حرف‌های آن‌ها گوش دهند. گوش دادنِ مؤثر بدين معناست كه بتوان مانند زن ديد، شنيد و احساس كرد. مردها نیاز دارند كه همسرانشان در مقام تعریف و قدردانی از آن‌ها حرف بزنند. در ایام عادت ماهانه، این نیاز زن تشدید می‌شود؛ در نظر داشته باشید که در این زمان او به حمایت شما نیاز دارد.

16- اصل غار: هر کسی نیاز دارد پاره‌ای از ساعات با خود خلوت کند و بیاندیشد. به این وقت، وقت شخصی می‏گویند. وقت‌های دو نفری و وقت‌های جمعی هم برای سلامت خانواده لازم است، امّا حساب آن‌ها را باید از وقت شخصی جدا کرد. هر عضو خانواده احتياج دارد كه محل يا فضايی را متعلق به خود بداند و در آن از استيلای ديگران آسوده باشد. بزرگ يا كوچك بودن فضا مهم نيست، فقط تعلق داشتن به او مطرح است.

17- اصل گفت‌وگو: ارتباط كلامی در خانواد‌ه‌های ایرانی خیلی کمرنگ است. وقتی طرف مقابل حرف می‌زند، فعالانه گوش کنید. گاهی صریحاً بپرسید: آیا از من راضی هستی؟ آیا من توانسته‌ام انتظارات تو را برآورم؟ نسبت به من چه احساسی داری؟ چه باید كرد تا روابط‌مان بهتر و با نشاط‌تر گردد؟ در گفت‌وگو برای اینکه بفهمیم حرف ما درست فهم شده است یا خیر، می‌توانیم از «بازخورد» استفاده کنیم؛ یعنی بپرسیم که همسرمان از حرف ما چه فهمیده است.

18- اصل وقتی برای فقط با تو بودن: زمان مشخصی را به این امر اختصاص دهید. وقت‌های خانواده را به سه دسته: وقت شخصی، وقت دو نفره و وقت گروهی تقسیم کنید و هر یک را رعایت کنید.

19- اصل یادبود: یادآوری روز تولد، سالگرد ازدواج و نظایر آن و دادن هدیه‌ای ولو یک شاخه گل، بیشتر از آنکه گمان می‌کنید اهمیت دارد. فهرستی از علاقه‌های وی تهیه کنید تا با برآوردن آن‌ها او را غافلگیر کنید.

20- اصل بین خودمان بماند: برای حل مشكلات زناشویی و خانوادگی به طور مستقیم اقدام كنید و پیش از آنكه خودتان موضوع را با فرد دیگری در میان بگذارید اجازه ندهید دیگران مداخله کنند. خطای یكدیگر را در حضور فرزندان یا افراد دیگر مانند دوستان، آشنایان و بستگان بازگو نكنید و همواره احترام یكدیگر را نگه دارید.

21- اصل تساوی عشق‌ورزی: در برخی زندگی‌ها شخص مدام در حال برقراری رابطة عاطفی و یا تعریف و تمجید از طرف مقابل خود است و صبر و سکوت نمی‌کند تا از جانب طرف مقابل پاسخی بشنود. چنین شرایطی علاوه بر آنکه فرد مقابل را فراری می‌دهد، فقط خود او را خسته خواهد کرد و سرانجام با شنیدن کوچک‌ترین تعریف و تمجیدی از جانب فردی غیر از همسرش به او متمایل خواهد شد.

22- اصل اول همسر بعد بچه: یک تأثیر منفی بچه‌دار شدن می‌تواند این باشد که شوهر، از شخص شماره یک همسر خود، به شخص شماره دو نزول ‌کند. در همین زمان است که روابط خانواده به طور فزاینده‌ای سست می‌شود.

23- اصل حفظ الگوی والدین برای فرزندان: متهم کردن فرزند به صفات ناپسند یکی از والدین مانند «تو مثل پدرت تنبلی»، «تو هم مثل مادرت بی‌منطقی» و ... گرچه موجب رضایت زن و شوهر می‌شود، امّا فرزند بخت برگشته را با انبوهی از انواع صفات ناگوار و اغلب نادرست، بمباران می‌کند و متاسفانه الگوی اصلی فرزند (یعنی پدر و مادر) را برای او از بین می‌برد.

24- اصل عدم سرزنش، طعنه، عیب‌جویی، مسخره، برچسب: گوشه و کنایه زدن مداوم درباره وزن، بی‌اطلاعی از موضوعی خاص، رمانتیک نبودن، بی‌علاقگی به ورزش و ... از جمله مواردی هستند که امروزه زیاد دیده می‌شوند و در دراز مدت اثرات خطرناکی بر خانواده می‌گذارند. از نسبت دادن القاب و زدن برچسب‌های ناگوار و نامطلوب به یكدیگر مانند: بدقول، بی‌احساس، نامهربان، بی‌عاطفه، لجباز، بی‌انصاف، زورگو، خودخواه و ... پرهیز کنید.

25- اصل عدم خشونت: در برابر خشونت باید سكوت كرد و سپس در موقعیت مناسب دیگری دربارة مسئله مورد نظر به بحث و گفت‌وگو پرداخت. به جای انتخاب روش پرخاشگرانه، خشونت‌آمیز و بدبینانه، سوال كنید: هدف شما از انجام این كار چه بود؟ منظور شما از این حرف چه بود؟ چرا این طور رفتار كردی؟ مراقب باشید: خشم می‌تواند به شکل‌هایی چون ضعف، بی‌ارادگی و تسلیم نیز بروز کند. یک مشکل رایج بین همسران، حرف زدن بدون شنیده شدن است. اگر هنگام گفت‌وگو، نکته‌ای ناشنیده باقی بماند، صداها اوج می‌گیرد و خشم بر هر دو طرف مسلط می‌شود. عصبانیت نتیجه فرعی حس نادیده گرفته شدن، تنها ماندن، خوار شدن، غیر منصفانه قضاوت شدن، مورد خیانت قرار گرفتن یا از نظر احساسی ترک شدن است. گاهی حضور یک واسطه بی‌طرف می‌تواند دو طرف را متوجه چرخه نابودگر خشمی کند که موجب ناتوانی در برقراری ارتباط میان آن‌ها شده است. این شخص می‌تواند اعتماد و صمیمیت را بین زوج برقرار کند. علاوه بر این، این واسطه می‌تواند محیطی آرام ایجاد کند که در آن مسائل بهتر عنوان شوند و توافق و تفاهم، بدون بروز عصبانیت، حاصل شود.

26- اصل عدم مقایسه: زوج‌ها نباید یكدیگر را با فرد دیگری مقایسه كنند.

27- اصل تهدید نکردن: هرگز تهدید نکنید، اگر هم طرف مقابل تهدید کرد نهراسید، زیرا تهدید علامت عجز است.

28- اصل سکوت به جا: وقتی همسرتان آرزوهای محال یا خواست‌های غیرمعقول خود را با شما در میان می‌گذارد، وقت سکوت است نه مخالفت.

29- اصل نترسیدن: ریشۀ آسیب، ترس است. اگر از همسرتان، داد و بیدادها یا قهر کردن‌هایش بترسید، نقطه ضعف به‌دست او داده‌اید. حتی از جدایی نترسید. با آزادگی زندگی کنید تا بتوانید بدون سلطه‌طلبی و سلطه‌جویی، عشق بورزید.

 

 

امروز156
دیروز473
بازدید کل449758

افراد آنلاین

3
نفر آنلاین است

جمعه, 07 ارديبهشت 1403