مقدمه
ازدواج یک پدیدة اجتماعی است. طبیعیترین شکل خانواده، به گونهایست که هیچ عاملی نتواند پیوند زناشویی را بگسلد. واقعیت این است که زندگی را باید «ساخت» نه اینکه آن را مثل جایزههای شانسی بهطور تصادفی پیدا کرد. خانوادة خوب تصادفی نصیب آدم نمیشود و تنها به انتخاب یک همسر خوب و مناسب بستگی ندارد.
متاسفانه مثالی در بین مردم عوام هست که میگویند؛ «من انتخاب خوبی نداشتم!» بیشتر کسانی که میگویند: من انتخاب خوبی نکردهام، اشتباه میکنند، برخی از همسران خودشان افراد خودخواه و هواپرستی هستند و میخواهند دیگران برده آنها باشند و فقط به ساز آنها برقصند، لذا دنبال کسی هستند که با خواستههای آنها کاملاً همراهی کند ولی این ممکن نیست، چون آنها در زندگی مشترک، میخواهند فقط به هواپرستی خود برسند و به صورت یکطرفه لذت ببرند.
بدون تردید انتخاب همسر یکی از مهمترین تصمیمها در طول زندگی ماست و در حقیقت همه هیجانات، تولید مثل، تربیتِ نسل آینده، درآمد، مسئولیت، تامین نیازها و چالشهای آینده زندگی ما به آن وابسته است یکی از شاهکارهای حوزة تکامل انسان، جاذبه و کشش مادی و معنوی زن و مرد به یکدیگر است که در صورت شکلگیری صحیح آن، در سلامت و سعادت انسانها نقش تعیینکنندهای دارد. خاستگاه این جاذبه بیانگر نقش متقابل و یکسان زن و مرد است.
قبل از شروع
معمولا روابط ما با دیگران چنان است که در هنگام ارتباط گرفتن با افراد، بیشتر جذب کسانی میشویم که شباهت زیادی با ما ندارند. پس طبیعی است که اختلاف در بین دو زوج پیش بیاید. متاسفانه، همین خصوصیت در ابتدا ما را به سوی همسرمان جذب میکند؛ امّا رفته رفته شیفتگی و عشق آغازین کمرنگ میشود. در حالی که ما همسرمان را در ابتدا به زندگی مشترک دعوت کرده بودیم تا درسهای زیادی از یکدیگر بگیریم ولی یک باره در برابر این اتفاق مقاومت میکنیم. به جای این که قدر موقعیتهایی را که به واسطه تفاوتهای همسرمان برای ما ایجاد شده بدانیم، اغلب نسبت به این تفاوتها اظهار رنجش میکنیم و قصد داریم او را مجبور کنیم تا تغییر کند و شبیه ما شود. البته او هم مثل ماست و بیتردید در حال انجام همین رفتار است! پس عجیب نیست که بسیاری از زوجها دچار کشمکش و اختلاف میشوند.
تجزیه و تحلیل، موضوع مشکل ساز بین زوجین
- مردی که از همسر و رفتار و برخورد خوب همسرش در منزل تعریف نمیکند و وجود او را اصلا نمیبیند.
- زنی که بدی مادر شوهرش را میگوید و خواهر شوهرش را سکّه یک پول میکند.
- آقایی که با یک دختر خانم غریبه پیامِ عاشقانه رد و بدل میکند.
- خانمی که خود و احساساتش را برای شوهرش عیان نمیکند.
- مردی که به جای خانه، محل کار خود را محور قرار داده و حتی روزهای تعطیل سرکار میرود.
- خانمی که دائم نق نق میکند، یا در جمع با کنایه و با تحقیر با شوهرش صحبت میکند و ...
تفاوتهای فردی یک اصل مسلّم و غیر قابل انکار است که برای نظام اجتماع و طبیعت ضروری است. به پیروی از این اصل طبیعی، بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد و تا زمانی که این اختلافها فاصله زیادی نداشته باشد و با گذشت و چشمپوشی هماهنگ شود، مشکلی را ایجاد نمیکند. همه اینها شکل ظاهری و سطحی مشکلات را نشان میدهد. اگر بدون تجزیه و تحلیل این مشکلات دست به اقدام بزنیم، علاوه بر اینکه مشکل حل نمیشود، بلکه مشکلات شدیدتری به خاطر عملکرد نا مناسب زوجین پیش میآید.
رعایت حریم و مرزهای خانواده
در این مرحله، مطرح کردن مسائل و مشکلات خانوادگی با اطرافیانِ دلسوز، موجب انتشار یک مشکل، بسان یک تومور به همه ارکان زندگی میشود. مشکلی که در یک بخش زندگی شروع میشود، ناگاه در مدت کمی همه زندگی را گرفته و همگان نسبت به آن اظهار نظر میکنند. نظرات غیر تخصصی که مبتنی بر تجارب فردی افراد است، معمولا اگر هدایت شده نباشد، میتواند مشکل را شدیدتر کند. پس در این مرحله با حفظ خونسردی، تجزیه و تحلیل را به کمک مشورت با متخصص امر انجام میدهیم و از انتقال آن به دیگران و دلسوزان خود جلوگیری میکنیم تا فرصت اقدام در مرحلة بعدی را بیابیم.
متمرکز شدن روی لایههای عمیق مشکل
پس از اینکه مشکل را تجزیه و تحلیل کردیم، متوجه میشویم که رفتار و گفتار همسرمان، لایة سطحی مشکل را تشکیل داده است. بنابراین باید از لایة سطحی (احساسات) بگذریم تا به لایههای عمیقتر او (افکار و باورها) برسیم.
ضرورت دارد که افکار و باورها و نظرات همسرمان در خصوص احساسات و رفتارش بشنویم و ارزیابی کنیم؛ امّا عمیقترین لایه و ریشة تمام رفتار، احساسات و افکار هر فردی «نیازهای اوست.» پس در اساسیترین اقدام، ما به شناسایی نیازهای همسرمان به خصوص نیازهای روانی او میپردازیم. از سطحیترین تا عمیقترین لایه که باید مورد بررسی قرار گیرد بدین ترتیب است:
1- لایه سطحی: گفتار، رفتار، تظاهرات بدنی
2- لایه عمیق: احساسات، هیجانات و انگیزهها ...
3- لایه عمیقتر: افکار، باورها و ...
4- عمیقترین و ریشهایترین لایه: نیازهای فرد به خصوص نیازهای روحی و روانی خاص او
تشخیص این لایهها مستلزم این است که علاوه بر رعایت تمام محورهای فوق، با همسرمان همحسی کنیم که ضرورت محور بعدی را مورد تاکید قرار میدهد.
هم احساسی
هنگام تجزیه و تحلیل همسرمان، نباید هیچ برخورد و تنشی ایجاد شود. بدین جهت نیاز است که احساسات همسرمان مورد تایید قرار بگیرد. مثلاً احساس خشم؛ (اشتباه نکنید ما به علت و به جا بودن و یا نبودن خشم ایشان کار نداریم؛ و فقط با احساس خشم فرد، هم حسی میکنیم).
عصبانیت چه علت به جا، یا علت نابهجا داشته باشد، در هر صورت به وقوع پیوسته است. وقتی شما، همسرتان را عصبانی میبینید، اولین اقدام، خونسردی و بعد «هم احساسی» با اوست. ابتدا باید «هم احساسی» کنیم، گوش دادن را بلد باشیم (نه فقط منفعلانه بشنویم)، شروع به قضاوت نکنیم، کلام او را قطع نکنیم و شروع به راهنمایی و توصیه نکنیم. باید مسائل را از دید او بشنویم.
آگاهی نسبت به ضرورت زمان
اغلب خانوادهها تصور میکنند، به محض این که همسرشان متوجه مشکل شد، مسائل باید حل شود؛ امّا فراموش نکنید که صبر و گذشتِ زمان، برای حل مشکلات بسیار ضروری است.
این به مانند این است که شما متوجه شوید دروغ بد است و راه حل آن هم راستگویی است و تصور کنید از فردا شما راستگوترین میشوید؛ امّا واقعیت این است که ترک و تغییر عادات بسیار وقت گیر، سخت و هزینهبر است و احتیاج به صبوری توام با تلاش فراوان و مستمر دارد.
متمرکز شدن روی نقاط مثبت به جای نقاط منفی
انسانها -به ویژه آنها که باهوشتر، کمالگرا، وسواسیتر، حساستر، تیزبینتر و دقیقتر هستند- اشتباهات بزرگتری در این موضوع مرتکب میشوند. آنها چون خیلی زود متوجه مشکلات زناشویی میشوند، روی آنها تمرکز میکنند و برای عالی شدن زندگیشان، فوری واکنش نشان میدهند و برای رفع مشکلات آشفته میشوند. همین مسئله منجر به کاهش ارتباط مناسب بین زوجین میشود؛ یعنی وقتی میخواهیم مشکلی را حل کنیم، نیاز به مصالح، هزینه و انرژی داریم و این همه از طریق نقاط مثبت همسرمان به دست میآید. (اگر همسرمان باید نقاط ضعفش را حل کند، باید هزینه آن را از بخش مثبت شخصیتش تامین کند). پس نباید از ابتدا همه شخصیت و اعتماد به نفس همسرمان را ویران کنیم. در واقع تا همسری احساس نکند که در خانواده مفید، موثر، کارآمد، مورد توجه و دوست داشتنی است، خود به خود به بسیاری از مشکلات تن نمیدهد.
فراز و نشیبهای تغییر، در بستر زندگی طبیعی است.
گاهی در گذر از مسیر این تغییرات متوجه ُفت کار میشوید؛ یعنی میبینید بعد از چند روز که وضعیت بهتر شد، امروز همسرت از قبل هم بدتر شده و این طبیعی است ...
مواظب باشید، فریب نخورید و اصلاً هم نگران نشوید. چون این امر طبیعی است؛ خونسردی خود را حفظ کنید، او بعد از مدتی دوباره روند مثبت تغییرات خود را به شما نشان میدهد.
این بدیهی است که اگر شما قبلاً روش دیگری را در قبال همسرتان داشتهاید، همسرتان با ظهور تغییرات مثبت در شما به تعجب بیفتد؛ او برای اینکه ببیند این یک بازی جدید است یا شما واقعاً تغییر اساسی کردهاید، ممکن است روشهای منفی خود را کمی شدیدتر بروز دهد تا متوجه عکسالعمل شما شود. اگر شما خود را ببازید و روش پیشین خود را انجام دهید، حتماً این جمله را از همسرتان خواهید شنید که: «میدونستم این عشقورزیها و محبتها هم یک بازی جدیدیه ... تو همش به فکر خودت هستی!!!»
پنهان کاری
پنهانکاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسرش، مبادرت به انجام اعمالی نمايد و اين اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنين رفتاري ولو به نفع خانواده باشد، اعتماد را از بين میبرد. گاه اين گونه رفتارها در جهتي است که فرد به نفع خود و يا خويشاوندان نسبي و به ضرر همسر و زندگي مشترک انجام میدهد. اين گونه اعمال به تدریج بنيان خانواده را به هم ریخته، هر يک از زوجين را نسبت به رفتار ديگري بدبين و ناراحت نموده و به عکسالعمل وا میدارد.
اختلاف در ابعاد معنوي
مرد و زني که از نظر رعايت و پايبندي به امور معنوي اختلاف سطح دارند، زندگي بیدغدغهای نخواهند داشت. بنابراين در امر ازدواج بُعد اعتقادي، به ويژه جنبههای معنوي آن، بايد مورد توجه قرار گيرد. انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود، او هر چه بیشتر داشته باشد؛ بیشتر هم میخواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان، نیازهای تازهای را هم بر میانگیزاند.
چنانچه زن و شوهری با دیدگاهها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد؛ نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند، زندگی شاد و موفقی را نخواهند داشت. اعتقادات مذهبی بسیار محکم هستند و حتی اگر مدتی به طور موقت تغییر کنند، دوباره مانند گذشته برمیگردند؛ بنابراین در امر ازدواج، باید بُعد اعتقادی به ویژه، جایگاه مذهب و تقید به آن، در خانواده و خود فرد و میزان تناسب در عمل به دین، مورد بررسی جدی قرار گیرد.
پرخاشگري و خشونت
پرخاشگري به رفتاري اطلاق میشود که «هدفش اعمال صدمه و رنج طرف مقابل» باشد. مثلاً زني که غذاي مورد علاقه شوهرش را نمیپزد، يا شوهري که مرتب از همسرش انتقاد میکند و به او غـُر میزند.
هر يک از اين رفتارها بخشي از عناصر يک رفتار پرخاشگرانه است و موجب از هم پاشيدگي بنياد زندگي زناشويي میگردد؛ خشونت و عکسالعملهاي زننده و شديد، چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمّل طرف مقابل را تضعيف مینماید و زندگي را براي هر دو مشکل میسازد. در خانوادهاي که خشونت حاکم است، عاطفه و رفتار انساني رخت برمیبندد و محيط تربيتي نامناسبي از نظر تربيت فرزندان ايجاد میشود. زن يا مرد عصباني زندگي را بر ديگري دشوار ميسازد. حساسیتهای بیمورد و پرخاش و توهين و بیاحترامي صفات مذمومي هستند كه علاوه بر آنكه طرف مقابل را ناراحت میکنند، به خود شخص نيز زيان میرسانند. در چنين مواقعي نخست بايد آرامش خود را حفظ كرد؛ آنگاه خشم همسرتان را کاهش دهید و توجه او را به موضوع ديگري جلب نمایید. گفتوگوی دوجانبه و صحبت کردن دربارة دلیل خشونت نیز بسیار مؤثر است.
تفاوت حالات و روحیات مرد و زن
زن و مرد به طور ذاتی با یکدیگر تفاوتهایی دارند؛ شناخت این تفاوتها میتواند اختلافات را کاهش دهد. برخی از این تفاوتها ریشه در عوامل فیزیولوژیکی و زیستی و بعضی نشأت گرفته از عوامل اجتماعی و فرهنگی است که باید در ازدواج و زندگی مشترک به آنها توجه کرد. این تفاوتها عبارتند از:
دیدگاه زنان و مردان نسبت به مسائل جنسی کاملاٌ متفاوت است: رابطة جنسی در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده است ولی در مردها بیشتر جنبة فیزیولوژیکی دارد.
برای مردان استقلال اهمیت بسیاری دارد: مردها میخواهند در مورد مسائل مالی، معاملات و سایر موارد مشابه مستقل باشند؛ مخالفت و بیتوجه به این نکته میتواند مشکلات و موانعی را در زندگی مشترک ایجاد کند، زیرا مرد تصور میکند که به استقلالش لطمه خورده است.
زنان میخواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت میدهند: چنانچه زن حس کند از طرف همسرش مورد بیتوجهی قرار گرفته است، واکنشهای شدید عاطفی نشان میدهد.
مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است: با مراجعه به فرهنگهای مختلف در جوامع گوناگون خواهیم دید که مردها به عنوان قدرت اول خانواده شناخته شدهاند. (البته این مسئله را باید جدا از تبعیض جنسیتی زوجین دانست)
در خانوادههایی که زن بدون نظر خواهی و مشورت همسرش دربارهی مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ میکند با این که قدرت اول خانواده است، مشکلات زیادی مشاهده میشود. البته این موضوع که مردها قدرت اول خانواده باشند، به این معنا نیست که مرد همانند یک دیکتاتور عمل کند، بلکه منظور نقشِ مدیریتی است.
صحبت کردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است: زنان با دور هم جمع شدن و حرف زدن، بسیاری از نگرانیها و ناراحتیهای خود را تخلیه میکنند و تمایل به ارتباطات اجتماعی در زنان بیشتر از مردان است. چنانچه درک و آگاهی زن و مرد به این خصوصیات ضعیف باشد، مطمئناً آنها را دچار سوء تفاهمهای جدی در زندگی مشترک میکند.
نگاه مردان به مسائل کلّیتر است: مردها معمولاً وارد جزئیات نمیشوند، در حالی که زنها به عمق مسائل و اجزای ریز در ارتباطات توجه زیادی دارند و این خصوصیت باعث میشود که زن تصور کند، مرد دربارة بسیاری از مسائل بیدقت است و مرد نیز تصور کند که همسرش فردی حسّاس و ریز بین است.
زنها عاطفیتر از مردها هستند: تفاوت عمدة بین زن و مرد عاطفیتر بودن زنان است. این انتظاری است که زنها از مردها دارند. مثلاً زنی که همواره تاریخ دقیق روز ازدواج، تاریخ تولد و مانند آن را به یاد دارد، وقتی با شوهری روبهرو میشود که نسبت به این مسائل بیاعتناست، نخستین احساسش این است همسرش نسبت به او بیعلاقه است و ادامه چنین تفکرات منفی در مدت زمان اندک موجب سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترک میشود. لذا آگاهی از این نکات ضمن آنکه از ناراحتیهای بسیار زیادی جلوگیری میکند، احساس توانایی و مهارت زندگی مشترک را رشد میدهد.
ملاکهای ازدواجهای موفق یا خوشبخت را میتوان چنین خلاصه کرد:
1- برخورداری از علاقههای مشترک
2- داشتن فعالیتهای مشترک یا سرگرمیهای مشترک
3- اظهار محبت نسبت به همدیگر
4- اعتماد داشتن به یکدیگر
5- توجه به انتخاب همدیگر
6- موفقیّت در روابط جنسی
7- داشتن زمینههای خانوادگی همسان
8- احترام به عقاید و دوستان و آشنایان همدیگر
مهمترین موانع آرامش در زندگی
برای داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگی زناشویی، ارتباط سالم و سازنده میان زن و مرد، نیاز اصلی است. امّا در بعضی از موارد موانعی بر سر راه قرار میگیرد که البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگی دارد. در این مقاله به بیان و بررسی برخی از آنها میپردازیم:
1- سخت گیری: سختگیری در خانواده مصادیق مختلفی دارد، از جمله آنها میتوان به بهانهگیری در امور خانه اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این عمل جز ناراحتی فرد و دلسردی همسر نتیجهای در بر نخواهد داشت. صفت سختگیری جزئی از منفینگری است که از نظر دین و اخلاق مذموم شمرده شده است، زیرا زمینه را برای رشد سایر اختلافات و ناسازگاریها فراهم میکند. در گفتار و کردار آدمی همواره عیب و نقص وجود دارد، هر اندازه انسان منفی نگرتر باشد، بیشتر بهانهگیری خواهد کرد.
2- سخنان فتنه انگیز: یکی از مهمترین عوامل اختلاف بین زن و شوهر این است که یکی یا هر دو خوبیهای مرد و زن دیگری را به رخ هم بکشند. این گونه مقایسههای نا به جا فتنه انگیزی بزرگی در زندگی ایجاد خواهد کرد و جز تلخی و سردی کانون خانواده نتیجهای به دنبال نخواهد داشت.
3- تعصب و بیاعتمادی: گاهی بر اثر عوامل مختلفی از قبیل علاقه افراطی و یا بدبینی ممکن است زن یا مرد نسبت به هم حساسیت بیمورد پیدا کنند. به طوری که در حفظ و پاکدامنی هم دچار وسواس و سختگیری بیجا شوند. اینگونه رفتارها و کنترلهای افراطی زمینة روانی را برای سقوط انسان به سمت فساد و بیقیدی فراهم میکند؛ زیرا روح انسان در برابر فشار، عکسالعمل نشان میدهد.
پیامبر اکرم (ص) در این باره میفرمایند: تعلیم دهید و آسان بگیرید، سخت نگیرید، نوید دهید و دیگران را طرد نکنید.
4- ترشرویی: کسی که ناراحتی و خستگی روحی دارد، ناخودآگاه آثار آن در چهرهاش نمودار میشود ولی اسلام به پنهان داشتن درد درون و ناراحتیهای روحی دستور میدهد. انتقال ناراحتی مسائل بیرون از منزل به همسر و یا بالعکس در ارتباط همسران مانع بزرگی در حفظ آرامش و سکون خانواده خواهد بود. امام علی (ع) میفرمایند: خوشرویی مؤمن در چهرة او و اندوهش در دل اوست.
5- ناسزا گویی: این عمل اگر برای روابط بیگانه شایسته نباشد، در مورد زن و شوهر به مراتب ناشایستتر است، زیرا آنها میخواهند عمری با صمیمیت در کنار هم زندگی کنند. در روابط زناشویی اگر گاهی کدورتی پیش آمد کرد، نباید با کلمات تند و ناشایست بر آتش قهر آن دامن زد، باید مواظب بود که سخنی از دهان پریده نشود که موجب خجالت و شرمساری از طرف مقابل گردد. به طور کلی اخلاق در کلام، یکی از پشتوانههای تضمینکنندة روابط زن و مرد به شمار میرود.
6- اهانت: خداوند توهین و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است. آزار زبان بدترین آزارهاست. زن و شوهر در سایة ازدواج از ارتباطی پیوسته برخوردار میشوند، لذا برای حفظ حرمت مؤمن باید کاملاً مواظب باشند که مبادا جملهای از زبان جاری شود که باعث آزار دیگری شود. سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر کدام موجب آزار دیگری میشود.
7- خودخواهی: گاهی خودخواهی، اختلافات بزرگ و موانع سختی را در ارتباط با همسر ایجاد میکند. گاه مرد میخواهد بزرگی و تسلط خود را بر زن ثابت کند، اگر اطلاعات ناقص و سطحی از دین داشته باشد، بدون اجازه او از خانه بیرون رفتن زن را پیش میکشد و مغالطه میکند. همسرش را افسرده و غمگین میکند و خودش را ناراحت و خشمگین، در صورتی که دین میگوید همه اینها بهانه است و ریشه آن همان وسوسه شیطانی است. گاهی نیز زن به واسطة جمال و هنری که دارد یا به دلیل هر برتری دیگری که در خود احساس میکند، بر همسر خود فخر میفروشد. ریشه این رفتار هم همان نفوذ شیطان با صفت غرور در روح اوست. در هر صورت روابط زناشویی سالم و اسلامی به هیچ وجه در فضای حاکمیت شیطان ممکن نخواهد بود.
8- چشم و همچشمی: برخلاف آنچه در عرف رایج است، این مسئله هم از جانب زن و هم از طرف مرد پیش میآید. تنها نتیجه این اخلاق، ایجاد اختلافات زناشویی است. در صورتی که راه پیشگیری از این بیماری خیلی آسانتر است، اگر در روابط با همسر این دوای دینی مورد استفاده قرار گیرد، همه موانع برداشته میشود.
طبق نظر قرآن، مؤمن آن است که به تمام تجملات و چشم و همچشمیها و اسرافها پشت پا میزند. سادگی، اساس دین و شیوه بزرگان اخلاق بوده است. امام سجاد (ع) میفرمایند: تمامی خیر و خوبی در بریدن طمع و چشم نداشتن به آنچه در دستان مردم جمع شده است.
9- لجاجت: یکی دیگر از شاخههای منیت، لجاجت است. خطر این رذیله به حدی بزرگ است که میتواند اساس زندگی را مختل کند، کسانی هستند که اگر حق را ببینند زیر بار آن نمیروند، از جمله چیزهایی که نمیگذارد همسران بر دل هم حکومت کنند، لجاجت است. اگر در شرایطی قرار میگیرید که نمیتوانید از نظر خود کوتاه بیایید، برای درمان مسأله خود را وادار به رفتار خلاف آن کنید. در وهله اول برای شما سخت است، امّا به مرور برایتان عادت میشود. یادتان باشد انسان میتواند تغییر کند و خصوصیات خود را کمال ببخشد.
10- توقعات بیجا: زندگی زناشویی میدان مشترک کمال زن و مرد محسوب میشود؛ بنابراین برای داشتن آرامش و رضایت از زندگی، باید میزان خواستهها و انتظارات زن و مرد از هم متناسب با قدرت و توان طرف مقابل باشد، در غیر این صورت فشارهای روانی بر زندگی حاکم میشود و روابط خانوادگی دچار اختلال میگردد.
11- انتقاد ناپذیری: اسلام و تربیت دینی کاملاً روحیه انتقاد پذیری را تأیید میکند، امام جواد (ع) میفرمایند: مومن نیاز دارد به توفیقی از طرف خدا و به پندگویی از طرف خودش و به پذیرش از کسی که او را نصیحت کند. خطر انتقاد ناپذیری، این است که محبت میان زن و شوهر را کمرنگ میسازد و حس لجاجت را در آنان تقویت میکند.
12- ناسپاسی: طبع انسان طوری است که وقتی در نعمت واقع شود، سپاسگزاری نمیکند و هنگام مصیبت و سختی، صبر و شکیبایی را از دست میدهد. این صفت اخلاقی ناپسند در محیط خانواده نیز بروز میکند و میتواند از سوی هر کدام از زن یا مرد آشکار شود، به گونهای که زحمات و محبتهای طرف مقابل را درک نکرده و یا برای آن اهمیتی قائل نشود. این برخورد به مرور زمان اختلال شدیدی در روابط همسران ایجاد میکند.
13- سوء تفاهم: در سخن گفتن باید روشی را در پیش گرفت که از بروز سوء تفاهم جلوگیری شود. چه بسا اتفاق میافتد که گفتهها با شنیدهها همخوانی ندارد. چیزی که میگوییم غیر از چیزی است که طرف مقابل از آن میفهمد. برخی افراد به جهت دارا بودن روحیهای خاص، برای دچار شدن به سوء تفاهم به شدّت آمادهاند و ذهن آنها از هر سخنی، برداشتی نامطلوب دارد. این افراد از خوشبینی بیبهرهاند و حفظ روابط با آنها بسیار دشوار است. برخی روانشناسان عامل اصلی اختلافات زناشویی را سوء تفاهم میدانند، آنها معتقدند ریشة اصلی مشکلات زناشویی این است که دو طرف، به درستی به مقاصد حقیقی هم پی نمیبرند، بنابراین همسران باید از گمانهای بیاساس، تعبیر و تفسیرهای منفی و وسواسهای فکری خودداری کنند تا آسیبی به روابط زناشوییشان وارد نشود.
14- خشم و عدم کنترل آن: تردیدی نیست که خشم و عصبانیت در سلامت جسمی و روحی انسان آثاری بسیار ویرانگر دارد و بیماریهای مهمّی را به دنبال میآورد. از بُعد اجتماعی نیز مشکلات جدی در روابط با دیگران ایجاد میکند و از محبوبیت و صمیمیت انسان میکاهد. در آموزشهای دینی توصیه شده که در حال خشم، تصمیم نگیریم و برای کاهش این حالت، تغییر موقعیت بدهیم. مثلاً اگر ایستادهایم، بنشینیم و ... در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است: هیچ جرعهای با ارزشتر از جرعه خشمی که فرو برده شود، نیست! اگر یکی از زوجین فردی عصبی است، طرف دیگر باید بکوشد با درکِ موقعیت، از تحریک عصبانیت او خودداری کند و با سکوت و خویشتنداری، او را در کنترل هیجان عصبی خویش یاری کند. بعد از فروکش کردن خشم، میتوان در یک فرصت مناسب با همسر خود به گفتوگو پرداخت و او را از تکرار این گونه برخوردها بر حذر داشت.
15- زندگی دیگران را به رُخ همسر کشیدن: برخی همسران پیوسته زندگی دیگران را به رخ همسر خود میکشند و با این وسیله او را تحقیر میکنند. زن و شوهر موظفند برای حفظ روابط صمیمانه و مهرآمیز، یک بار و برای همیشه دست از مقایسههای ویرانگر بردارند و بدین وسیله، موجبات آزردگی یا تحقیر طرف مقابل را فراهم نیاورند. گاه این نوع مقایسهها به خانوادههای زن و شوهر نیز کشیده میشود و هر یک از دو طرف، خانواده و بستگان خود را با بستگان طرف مقابل مقایسه میکند و امکانات و امتیازات آنها را به رخ همسر میکشند. این نوع جر و بحثها به کشمکش و درگیری میانجامد، در حقیقت این گونه رفتارها از ضعفهای شخصیتی دو طرف حکایت میکند و نشان میدهد که این قبیل افراد هنوز به رشد و بلوغ فکری و روحی لازم نرسیده و راه و رسم زندگی مشترک را نیاموختهاند.
16- بیان گلایهها: در یک ارتباط سالم، گلایهها، دلخوریها، رضایتها و خشنودیها نیز به طور مناسب مطرح میشود. بعضی افراد تا سر صحبت باز میشود، چندین نمونه گلایه و انتقاد در آستین دارند که طرف مقابل را با طرح آنها آزار میدهند. طرح گلایه هر چند در جای خود لازم است، امّا نباید در بیان آنها زیادهروی کرد. در بیان گلایه باید موقع شناس بود و فرصت مناسبی را برای این کار در نظر گرفت. زمانی که مرد خسته و آزرده از راه میرسد، یا زن به کار ظریفی مشغول است، زمان مناسبی برای بیان ناراحتی یا شکایت نیست.
17- جرّ و بحث: یکی از مسائل اساسی در حفظ ارتباط، پرهیز از جر و بحث و جدالهای تند بر سر مسائل گوناگون و گاه کم اهمیت است، اینگونه بحثها آثار مخرّبی بر روابط انسانی بر جای میگذارد و موجب دور شدن از هم و رنجش خاطر همسران میشود. اغلب زن یا شوهر، نظری را ابراز میکند و با پافشاری، قصد تحمیل آن را بر دیگری دارد، هر چند آن نظر ممکن است دقیق و درست نباشد، طرف مقابل هم برای فرار از این تحمیل با تمام وجود در برابر آن موضع میگیرد، اینجاست که دامنه حمله و دفاع گستردهتر میشود و کار به مشاجره لفظی میکشد. از سفارشات امام علی (ع) است که از ستیزه و خصومت بپرهیزید که اینها دلهای برادران را بیمار میکند و نفاق را میرویاند.
نتیجه گیری
بسیاری از کسانی که ازدواج موفقی نداشتهاند، علت جدایی خود را عدم توافق اخلاقی ذکر کردهاند. هر چند ممکن است این دلیل، سرپوشی برای سایر عوامل باشد ولی واقعیت این است که نداشتن توافق اخلاقی شدیدترین ضربه را به پیکر خانواده میزند. کسانی که در قبال مسائل خانوادگی و اختلافاتِ بین خود و همسرشان بیحوصلهاند و با بروز هر اختلاف کوچکی، عکسالعمل شدیدی نشان میدهند، زندگی زناشویی را به سوی ناسازگاری و اختلاف شدیدتر میرانند. پژوهشها نشان میدهد که تا حدود زیادی، خوشبختی و بدبختی زن و مرد را از ابتدای زندگی میتوان پیشگویی کرد؛ به بیان دیگر بسیاری از مشکلاتشان قابل پیشگیری خواهد بود. به همین جهت امروز، آموزش پیش از ازدواج زوجهای جوان یک ضرورت مسلم تلقی میشود. هر اندازه دختر و پسر اطلاعات بیشتری در جهت شناخت خود و همسر آیندهشان داشته باشند و ملاکهای عاقلانهتری را برای انتخاب همسر در نظر بگیرند، در زندگی زناشویی خود با مشکلات و ناسازگاریهای کمتری مواجه خواهند بود.
صداقت اساس زندگی خانوادگی است. چنانچه زن و شوهر مطالبی را از هم پنهان کنند و یا دروغ بگویند، اعتماد و اطمینان آنان از یکدیگر سلب میشود و در ادامة زندگی با مشکل مواجه میگردند. اگر بین زن و شوهر ریا و تظاهر حکمفرما باشد، زندگی صفا و صمیمت خود را از دست خواهد داد. زن و شوهر باید یکدیگر را دوست بدارند، نسبت به هم مهربان و در غم و شادی یکدیگر شریک باشند.
سخن نهایی دربارة روابط طبیعی زن و مرد و انس و اتحاد فطری میان آن دو این است که پیدایش این پیوند امری فراتر از میل و جاذبة جنسی است، هر چند مقدمة آن همین غریزه است. نبودن اعتماد در زندگي از مهمترین دلایل بروز نابساماني است. بنابراين رفتارها و حركاتي كه ممكن است از طرفين سلب اعتماد كند، بايد كنترل شود تا زوجين از تمامی جنبهها نسبت به يكديگر تفاهم كامل داشته باشند.
علیرغم کوششهای همسران، بیشتر به خاطر وجود فرزندان و نرسیدن به مرحله جدایی، بسیاری از پیوندهای زناشویی عاشقانه، به طلاق رسمی و درصد بالایی از مابقی نیز به طلاق عاطفی منتهی میشود. بیشتر اوقات ویژگیهای فردی باعث اختلاف میشوند. گاهی هیچ کدام از طرفین حاضر نیستند به خاطر حفظ بنیان خانواده خود را تغییر دهند، پس داستان ادامه پیدا میکند و منجر به کشته شدن عشق و به دنبال آن جدایی میگردد.
در تمام زندگیهای زن و شوهری، اختلافاتی از کوچک تا بزرگ وجود دارد که بعضی از این اختلافات هر چند کوچک، متاسفانه به طلاق ختم میشود. آیا نمیتوان با راهحلی بسیار ساده پشت این معضل بزرگ اجتماعی را به خاک بمالیم و دیگر شاهد رشد و پیشروی آمار طلاق نباشیم؟ آیا قبل از طلاق و شاید حتی خیلی قبلتر از آن با خود فکر کردهاید که چطور میتوان با راههای بسیار ساده از نابودی خانوادهتان جلوگیری کنید.
ماهيت و ذات خانوادههای شاد وجود روحيه نشاط بين اعضاي خانواده است. آنها میدانند که در هر شرايطي چطور با هم رفتار کنند. بين اين خانوادهها، نشاط و شادي ارتباطات را شکل میدهد. زماني که پدر و مادر به خانه بر میگردند، بچهها از ديدن آنان شاد میشوند و در مقابل وقتي بچهها به خانه میآیند، پدر و مادر از ديدن فرزندانشان روحيه میگیرند و خوشحال میشوند. خانواده خوب همیشه با هم غذا میخورند، هميشه در کنار هم میمانند. غذا خوردن در کنار هم کار سختي نيست و میتواند زماني بسيار مناسب براي برقراري ارتباطي صميمانهتر بين اعضاي خانواده باشد.
سعي کنيد براي هر شب يک فعاليت دستهجمعي داشته باشيد. در خانوادههای شاد، هميشه خانواده نسبت به دوستان در اولويت قرار دارد. والدين بايد بدانند که رسيدگي به فرزندان و توجه به آنها بايد با سرگرمي همراه باشد. کسلی، خسته بودن و بیحوصلگی، زنگ خطري براي روابط بين اعضاي خانواده است.
آنچه زن و شوهر بايد تا پایان عمر آن را مـَد نظر داشته باشند، رعايت حقوق همسر است. همسران متعهد تا پايان عمر از وظايفي كه نسبت به همسر خود پذیرفتهاند، شانه خالي نمیکنند. هر يك از زوجين بايد نسبت به وظايفي كه در رابطه با خانواده به عهده دارند، احساس مسئوليت كنند. ازدواج و پیوند میان زن و مرد مایهی سکونت و آرامش از یک سو و دوستی مودت و دلسوزی و رحمت از سوی دیگر است.