الف) کینه
انسان دارای حالات روحی مختلفی است؛ بعضی وقتها دوستی و محبّت بر دلِ انسان غالب میشود و بعضی وقتها کینه و دشمنی غالب میشود. کاری نیست که انسان انجام دهد و بدون دوستی یا دشمنی بوده باشد. یکی از این حالات روحی، کینه و دشمنی میباشد. یکی از ویژگیهای مردان و زنانِ خداجو، پرهیز از کینهتوزی است. آنان آرزومندند که دلهایشان همچون دلهای بهشتیان، از کینه و دشمنی مؤمنان تهی شود.
کینهتوزی و دشمنی، نفسِ قدسی انسان را بیمار میسازد و همیشه روح، از آن در آزار است. همچنین آدمی را از بساط قرب الهی دور و از همنشینی با ساکنان عالم قدسی محروم میکند و صاحب خود را از آنچه شیوة اهل ایمان و نیکان است، باز میدارد. کینهتوزی، از گناهان عارضی مهمِ دل به شمار میآید. وقتی انسان از کسی خشمگین میشود، درحالیکه زمینة انتقامجویی برایش فراهم نباشد، دشمنیِ او را به دل میگیرد. در این صورت، حالتی در دل او شکل میگیرد که به آن، «کینه» میگویند.
کینه به معنای عداوت و دشمنیِ دیگری در دل داشتن و منتظر فرصت مناسب برای ابراز آن بودن است. البته باید توجه داشت که کینه فقط یک حالتِ قلبی است و اگر به این کینه در خارج ترتیب اثر دهد، «عداوت» گفته میشود. این ثمرة ظاهری کینه است.
کینه یکی از رذایل اخلاقی است؛ کینه حالتی قلبی است که در ظاهر با دشمنی آشکار میشود. انسانهای کینهجو همیشه در عذاب هستند چون فکرشان مشغول به این است که چگونه از طرفِ مقابل انتقام بگیرند، غافل از اینکه کسی که میخواهد دیگری را بیازارد، ابتدا خود آزرده میشود. متأسفانه این افراد چون همیشه دغدغة فکری عداوت دارند، نمیتوانند در جهت کمال گام بردارند. کینهتوزی، نوعی دلمشغولی برای انتقامجویی و خارج شدن از جاده سلامت نفس است. مؤمنان پاکدل، هیچگاه در دلهایشان کینه را جای نمیدهند.
دلایل کینهجویی
برای کینه و دشمنی دلایل بسیاری وجود دارد. باید دانست که علل آن محدود نیست. این علل و عوامل در انسان «غضب» را به وجود میآورند و وقتی انسان غضبناک شد و نتوانست غضب خود را ظاهر کند؛ این غضب در دلش جمع میشود و باعث حقد و کینه نسبت به او میشود. پس سبب اصلی کینه، همان «غضب» است؛ در واقع میتوان گفت، کینه از آثار غضب است که باعث ایجاد دشمنی میشود.
کینهتوزی، همانگونه که مانعِ حرکتِ دل بهسوی کمال است، از خردورزی و عقلانیت آدمها نیز جلوگیری میکند؛ زیرا کینهتوزی و حسّ انتقامجویی، به آدمی این اجازه را نمیدهد که دربارة دیگران درست بیاندیشد و آنها را دقیق بشناسد. پس شناخت درست و استدلال منطقی و نتیجهگیری مطمئن زمانی امکانپذیر است که عقلِ آدمی، از هرگونه محدودیتی آزاد باشد. بدیهی است که کینهتوزی، اندیشه و نتیجه آن را به سمتی نادرست میکشاند و عقل را در جهت انتقام از دیگران و ضربه زدن به آنها حرکت میدهد. در قرآن و احادیث موارد متعددی بهعنوان عاملِ کینه ذکر شده است:
1- بیماردلی: یکی از این انفعالهای روانی که بسیاری از مردم بدان دچارند حسد است که در نهایت، عامل کینه در فرد میشود. اغلب بیماردلان کسانی هستند که ایمانشان ضعیف است و بهتدریج به نفاق گرایش مییابند. در قرآن بیماردلی یکی از عوامل زمینهساز بغض نسبت به دین و دینداری معرفیشده است: «أَمْ حَسِبَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ»؛ آیا کسانی که در دلهایشان مرضی هست، پنداشتند که خدا هرگز کینه آنان را آشکار نخواهد کرد؟ (سوره محمد، آیه 29)
2- وسوسههای شیطان: شیطان بهعنوان اصلیترین دشمن آدمی، همیشه با وسوسههایش درصدد گمراهی انسان بوده است و برای ایجاد تفرقه و دشمنی بین اهلِ ایمان، کینه را در دلهای آنان ایجاد میکند. در آیات بسیاری به آن اشاره شده است.
«وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ»؛ همانا شیطان میخواهد با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد، پس آیا شما دست برمیدارید.
«إِنَّمَا یرِیدُ الشَّیطَانُ أَن یوقِعَ بَینَکمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِی الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ وَیصُدَّکمْ عَن ذِکرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ» و اطاعت خدا و اطاعت پیامبر کنید و [از گناهان] بر حذر باشید، پس اگر روی گرداندید بدانید که بر عهده پیامبر ما فقط رساندن [پیام] آشکار است. (سوره مائده، آیات 90 و 91)
3- توقعات زیاد: «وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لاَ نُکلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وسعها أُوْلَئِک أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خَالِدُونَ»؛ و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، هیچ کسی را جز بهقدر توانش تکلیف نمیکنیم آنان همدم بهشتند [که] در آن جاوداناند. (سوره اعراف، آیه 42)
توقعات بیش از اندازه عاملِ کینه میشود، زیرا وقتی فردی از دیگری توقع زیاد داشته باشد و آن شخص نتواند آن توقعات را برآورده سازد، در معرض ملامت قرار میگیرد و ملامتشونده، کینة ملامتکننده را به دل میگیرد. حضرت علی(ع) میفرماید: «برادرت را با همان وضعی که دارد تحمّل کن و زیاد سرزنش نکن؛ زیرا این کار کینه میآورد. جدال و خردهگیری از دیگران دوستی را از بین میبرد و دشمنی به بار میآورد. (میزان الحکمه، ج 3، ص 1221)
4- نداشتن فضیلت: گاهی پیش میآید که فردی نزد دیگران از فضیلتی سخن میگوید که دیگری آن فضیلت را ندارد؛ این امر موجب کینهتوزی او میشود. حضرت علی(ع) میفرماید: «بپرهیز از بیانِ علم نزد کسی که اشتیاقی به آن ندارد و از بیان مقام و شرافت گذشته در نزد کسی که گذشته افتخارآمیزی ندارد؛ زیرا این امر موجب کینهتوزی او نسبت به تو میگردد. (شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 696)
5- سخنچینی و شوخیهای بیجا: بدگویی و سخنچینی، در نهایت آشکار میشود و به گوش کسی که از او بد گفتهاند، خواهد رسید و همین امر، سبب ایجاد کینه و دشمنی خواهد شد. امیر مؤمنان علی (ع) میفرماید: «اِیّاکم والنمائم فَاِنَّها تُورثُ الضَغائن»؛ از سخنچینی بپرهیزید که کینهتوزی میآورد. در برخی دیگر از روایتها، شوخیهای بیاساس و بدون مرز، از اسباب کینهتوزی معرفی میشود. حضرت علی (ع) میفرماید: «از شوخی بپرهیزید، زیرا بدخواهی میآورد و کینه بر جای میگذارد و دشنام کوچک به شمار میرود.» (احسانبخش، آثارالصادقین، ج 24، ص 419)
6- جدال و خردهگیری از دیگران: جدال و خردهگیری از دیگران دوستی را از بین میبرد و دشمنی به بار میآورد. امام صادق (ع) فرمودند: «از ستیزهجویی در دین بپرهیزید؛ زیرا دلها را از یاد خدا بازداشته، نفاق را به ارث میگذارد و کینه و دشمنی را زنده میکند.» (اخلاق الهی، مجتبی تهرانی، ج 4، ص 209)
آثار کینه
1- نابودکننده خوبیها: امام علی(ع): «اَلغِلُّ یُحبِطُ الحَسَناتِ»؛ کینه، خوبیها را نابود میکند.
2- ایجاد فتنه: امام علی(ع): «سَبَبُ الفِتَنِ الحِقدُ»؛ علت فتنهها و آشوبها کینه توزی است.
3- ایجاد اندوه و عذاب: امام علی(ع): «اَلْحَقودُ مُعَذَّبُ النَّفْسِ، مُتَضاعَفُ لهَمِّ»؛ کینهتوز، روحش در عذاب است و اندوهش دو چندان. (غررالحکم، ج 1، ص 168، ح 6429)
کینهتوزی، در جامعه فتنه و آشوب میآفریند و هرگاه بر شمار کینهتوزان افزوده شود، این دشمنی به بیماری تبدیل خواهد شد که زندگی و پیشرفت جامعه را بهشدت تهدید میکند. در محیط کار، کینهتوزی بهتحقیر شخص مورد کینه میانجامد. بدین ترتیب، زمینة بیتوجهی یا کمتوجهی به او را فراهم میسازد و خواسته یا ناخواسته، همدلی و همکاری، از این محیط رخت برمیبندد و کارها به سامان نمیرسد. اینکه انتظار داریم، آدمی هیچگاه به خشم و غضب دچار نشود، بسیار سخت و مشکل است، امّا میتوان خشم را گذرا و بیکینه کرد. بیشک، مؤمنان و انسانهای درستکار نیز گاهی به خشم و غضب گرفتار میشوند، ولی هرگز خشم و عصبانیّت آنها به سرحدّ گناه و کینهتوزی نمیرسد؛ زیرا خشم آنها از دو حال خارج نیست: یا خشمشان زودگذر است و پس از فروکش کردن خشم، هیچ کینهای در دل آنها باقی نمیماند، یا اینکه اگر کینهای هم در دلشان باقی بماند، از آن بسیار اندوهناک هستند و میکوشند تا ریشه این صفت زشت را از دل خویش برکنند.
راه درمانِ کینه
ویژگی یا حالتی را که انسان قادر به تشفّی نباشد «کینه» میگویند. مثلاً وقتی غضب در وجودِ انسان ایجاد شود، دو حالت متصوَّر است: گاهی غضب به همراه قدرت بر انتقامگیری است؛ یعنی فرد عصبانی میتواند انتقام بگیرد، اما با قدرت جلوی خودش را میگیرد و از انتقامگیری صرفنظر میکند، به این حالت «کظمِ غیظ» گویند. اگر مدتی کظم غیظ را تکرار کرد تا عادت شود، بدان «حلم» گویند. اگر انسانِ حلیم گذشت کند، به صفت عفو میرسد و اگر حقش را ندیده گرفت و مانند کسی که مورد ظلم واقع نشده برخورد کرد، در نهایت به منتهای درجة حلم میرسد. پس کینه وقتی محقّق میشود که خشم در وجود انسان موجود باشد. عجزی که انسان از عدم قدرت به انتقام پیدا میکند، نفرت را در وجودش همچون آتشی زیر خاکستر قرار میدهد. آنچه در معنای کلمة «حِقد» ملاحظه میشود، «پر بودن درون» است.
تعبیر قرآن کریم در مورد برطرف کردن کینه «نَزَعنا» است. نمیگوید دلها را شستشو میدهیم و کینه را برطرف میسازیم، بلکه میفرماید: «کینه را میکنیم»؛ برای مثال گاهی آب بهتنهایی برای شستن آلودگیها کفایت میکند. گاهی هم برای شستن آن باید از تمیزکنندههای ویژه استفاده کرد و گاهی هم نجاستی در سنگ فرو رفته و باید با کندن سنگ آن را برطرف نمود، کینه مانند قسم سوم است و تعبیر قرآن در مورد برداشتن آنیک تعبیر استثنایی است.
خداوند در قرآن کریم، روشِ درمان کینه را بیان کرده است: «ادْفَعْ بِالَّتی هِی احْسَنُ فَاذَا الَّذِی بَیْنَک وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کانَّهُ وَلِی حَمیْمٌ»؛ با نیکی، بدی را دفع کن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان، گرم و صمیمی شوند.
بدیها را با نیکی پاسخ گویید؛ خداوند در این آیه ، ما را متوجه میسازد که همة انسانها تشنة محبّت هستند، حتی کسانی که دلهایشان سرشار از کینه و دشمنی است؛ بنابراین با محبّت و نیکی میتوان کینهها را برطرف ساخت. (سوره فصلت، آیه34)
قرآن ایمان را بهعنوان مهمترین عامل زدوده شدن کینه از دلها بر میشمارد؛ زیرا ایمان، بازگشت به فطرت است و شخصیت شخص را بازسازی کرده و به اعتدال رهنمون میسازد و از بیماریهای روحی و روانی ایمن میکند. «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وسعها أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّهِ هُمْ فیها خالِدُونَ * وَ نَزَعْنا ما فی صُدُورِهِمْ مِنْ غِل»؛ و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند هیچکسی را جز بهقدر توانش تکلیف نمیکنیم آنان همدم بهشتند [که] در آن جاوداناند.
«وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لاَ نُکلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وسعها أُوْلَئِک أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خَالِدُونَ»؛ و هرگونه کینهای را از سینههایشان میزداییم از زیر [قصرهای] شان نهرها جاری است و میگویند ستایش خدایی را که ما را بدین [راه] هدایت نمود و اگر خدا ما را رهبری نمیکرد ما خود هدایت نمییافتیم در حقیقت فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند و به آنان ندا داده میشود که این همان بهشتی است که آن را به [پاداش] آنچه انجام میدادید میراث یافتهاید. (سوره اعراف، آیات 42 و 43)
کینه، اتّحاد و همدلی را از بین میبرد؛ کینه، تعامل، صمیمیّت، محبّت را پایمال میکند. کینه در دل پنهان نمیماند و مانند بذر عمل میکند. بذرِ میوه، پس از مدتی که از زمین بیرون میآید و رشد و نموّ میکند و میوه میدهد مشخص میشود، چه چیزی در دل خاک نهفته بوده است. کینه محل پخش شدن غضب است؛ کینه پستترین خُلق است.کینه، آتش روشنی است که خاموش نمیشود، مگر به مرگ یا پیروزی طرف مقابل، کینه سبب فتنه و مشغولی دل است و آفات بسیار زیادی را به خاطر این دلمشغولی بر خود تحمیل میکند. گاهی روزها و هفتهها فکر و دل شخص مشغول طرف مقابل است. نتیجة اشتغال، عدم حضور قلب در عبادات، بهخصوص نماز، کینه است. نماز که معراج مؤمن و محل تکلّم مخلوق با خالق است و باید سکوی پرواز نمازگزار باشد، با دلمشغولی ضایع میشود. فراغت قلب از حالتهای بسیار باارزش انسان است که بدون آن اُنس با خدا ممکن نیست و کینه مانع بزرگ فراغت دل است.
کینه غُصه مضاعف است و در وجود هر کس باشد او را معذَّب میکند و کمترین راحتی به او میدهد. کینهتوز بدترین دوست انسان است و اخوّت و برادری ندارد؛ یعنی نمیتوان به برادری او اطمینان کرد. کینه، غم و افسردگی دائمی است. بغض به معنای کینه، ضدِ دوستی است. این واژه برای بیان حالتی به کار میرود که در انسان پدید میآید. کینه، حالتی نفسانی است که موجب تنفر و بیزاری شخص از چیزی و یا کسی میگردد و شخص گرایش و میلی به آن نمییابد و از آن پرهیز و دوری میکند. یکی از ابعاد انسانی، مسئله بغض و کینه، بهعنوان واکنشی عاطفی و احساسی است که به دنبال کنشهای خاص رخ مینماید و موجب میشود تا شخص بر پایة احساس، تصمیمگیری کرده و برخورد نماید.
بخشودن و بخشش یک فضیلتِ اخلاقی است که در برابر خطای دیگران انجام میشود و قابلآموزش دادن است. هر چند انتقام گرفتن پاسخِ طبیعی انسان در برابر خطاهای دیگران است، اما بخشش، شاهراه سلامتِ روانی است. بخشش، یک ویژگی سودمند در روابط انسانی است. آیا میخواهی به خودت کمکی فوری برسانی؟ با دیگران بخشنده باش تا ببینی چه احساس بزرگی پیدا میکنی. آیا با شما رفتار بدی شده است؟ دیگران را ببخشید و ببینید که با چه سرعتی از آن فکرِ منفی و مخرّب خلاص میشوید. آیا میخواهید امروز را بهروزی واقعاً عالی تبدیل کنید؟ پس سعی کنید امروز به پیشرفت دیگران کمک کنید. شما برای بخشندگی به پول زیاد، وقت اضافی یا مهارت بالا نیاز ندارید. برای بخشش صادقانه در هر موقعیت و در تمامروز فرصت وجود دارد. با گذشت و بخشش، زندگی به سطحِ بالاتری از زیبایی صعود خواهد کرد. هر لحظه زندگی با بخشش، یکلحظه زندگی با شادی واقعی و بادوام خواهد بود. این موهبت را به خودت عطا کرده و از ارزش واقعی آن شگفتزده شوید.
ب) حسادتها
یکی از بیماریهایی که ممکن است زندگی مشترک انسان را تهدید کند، حسادت است. برخی از شرایط اجتماعی و گاهی اطرافیان میتوانند رابطة محکم ازدواج را به خطر بیندازند. هر وقت احساس کردید در چنین شرایطی هستید، آن وقت است که حسادت مثل یک سیستم اعلام خطر عمل میکند و به شما میگوید: «مواظب باش»! به نظر میرسد شما و همسرتان در محیطی زندگی میکنید که خیلی امن نیست. احساس خطر شما، احتمالاً از ترکیبی از خطرات حقیقی اطرافتان و عدم ثبات زندگی زناشویی خودتان ریشه میگیرد. میتوانید برای کاهش اضطرابتان، با همسرتان صحبت کرده و یک سری قوانین رفتاری جدید بین خودتان وضع کنید. مثلاً میتوانید راههایی پیدا کنید که به فردی که به همسرتان نزدیک میشود، نشان دهید که باید حریم خاصی را حفظ کند. مثلاً وقتی در یک جمع هستید و افرادی که شما از طرف آنها احساس ناامنی میکنید، با همسرتان صحبت میکنند، شما میتواند ازهمسرخود دعوت کنید تا وارد جمع شما شود و شما میتواند دست همسر خود را بگیرید و نظرتان را راجع به موردی از او نیز بپرسد و به این ترتیب استقرار رابطه زناشوییتان را اعلام کنید. مطمئن باشید که با این روش، آن افرادی که در اطراف شما هستند متوجه پیام شما خواهند شد.
وقتی زن و شوهر، فاقد اطلاعات و مهارت کافی برای زندگی مشترک باشند، در ایجاد هیجان، صمیمیت و روابط گرم بین خود، کم آورده، دچار مشکل میشوند، کسب مهارتهای لازم و ایجاد عادتهای مثبت جدید برای ساخت زندگی مشترک، بسیار مفیدند اما مواقعی پیش میآید که با وجودی که تلاش شما و همسرتان در جهت تغییر است ولی ذهن ناخودآگاهتان طبق عادتهای گذشته عمل میکند و ممکن است باز هم رفتار ناخوشایند گذشته را برخلاف میلتان تکرار نماید! به طور مثال وقتی به تنهایی حرکت میکنید، هر کجا بخواهید قدم میگذارید ولی هنگامی که با همسرتان هستید، قدمهای شما باید با او هماهنگ باشد. در طول مسیر، تجربه کسب خواهید کرد و میآموزید که چگونه با یکدیگر حرکت کنید.
سه نوع حسادت وجود دارد:
نوع اول بر اساس یک رقابت شکل میگیرد. این نوع حسادت معمولاً زمانی بروز پیدا میکند که پای یک رقابت واقعی در میان است.
نوع دوم حسادت، برنامهریزی شده است. این احساس زمانی رخ میدهد که شما همسرتان را به حسادت متهم میکنید، در حالی که آن کسی که واقعاً دارد حسادت میکند خود شما هستید.
در نهایت نوع سوم حسادت، توهّمی است. در این نوع حسادت، فرد سناریوهای خیالی در ذهن خود درست کرده و در نتیجه حسودی میکند.
بسیاری از زوجهای جوان به دلیل عدم آگاهی از نحوه صحیح برخورد با مسائل عاطفی و زناشویی بین همسران، دچار مشکلاتی میشوند که گاه این مشکلات به بحرانهای عظیم خانوادگی تبدیل میگردند. دوست داشتن و عاشق یکدیگر بودن لزوماً موجب سازگاری افراد نمیشود. بیشتر زوجها فکر میکنند که همیشه با هم در تماساند؛ اما واقعاً چقدر زمان صرف عمیقتر کردن درکتان از طرف مقابل میکنید؟ داشتن مهارتهای ارتباطی قوی یکی از عوامل مؤثر در کنار هم ماندن زوجهاست. زندگی مشترک بر پایة اعتماد بنا شده است، شک و بدگمانیهای بیش از اندازه، همسرتان را به ستوه میآورد. هیچگاه خود را آنقدر غرق کار و وقت گذراندن با دوستان و اطرافیانتان نکنید که از خانواده خود غافل شوید. کار کردن زیاد و دیرتر به خانه برگشتن باعث ایجاد سردی در روابط زناشویی میشود. باید توجه داشته باشید که بیوفایی یک فرد، هیچ گونه دلیل روشنی ندارد. ممکن است نشأت گرفته از سایر مشکلات در زندگی مشترک باشد، ممکن است چیزی در درون قلب همسرتان وجود داشته باشد و ... به هر حال شما هیچ گاه به درستی دلیل واقعی آن را متوجه نخواهید شد مگر اینکه صبور باشید، سعی کنید با مهربانی و ایجاد رابطة سالم و بدون استرس و پیشداوری علت آن را پیدا خواهید کرد.
روشهای کنترل حسادت
حسادتهای غیرمنطقی ریشه در احساست و عواطف درونی شخص دارند. البته ممکن است مربوط به قضایای خاصی که بین شما و شریک زندگیتان اتفاق افتاده نیز بشوند؛ اما شما تنها در صورتی قادر به فائق آمدن بر آنها هستید که با تزلزلها و تشویشهای درونیتان روبرو شوید و با آنها مقابله کنید. گاهی اوقات استرسهای خارجی (موقعیت شغلی دشوار، جابجایی، مرگ نزدیکان) میتواند باعث به وجود آمدن اضطرابهایی در شما بشود که در نهایت خود را بهصورت حس حسادت در شما بروز دهند؛ اما اگر احساس کردید که حس حسادت شما به یکباره بیش از اندازه معمول بالا رفته و هیچ دلیل مشخصی هم برای اثبات آن وجود ندارد بد نیست تعادل مواد شیمیایی بدن خود را آزمایش کنید. نمونه رایج در این باب خانمها هستند که در زمان پیش قاعدگی و حین دوران حاملگی به دلیل تغییر هورمونی استرس و تشویش فراوانی را متحمل میشوند. درمان با دارو و یا روان درمانی میتواند به شما کمک کند تا به حس حسادت خود فائق آمده و از منبع تغذیه آن آگاه شوید.
کارگاه شخصی روابط
در یک ارتباط سالم احساساتی نظیر شک، حسادت، فریب و نیرنگ وجود ندارد. دو طرف به یکدیگر اعتماد کامل دارند و مطابق با اطمینان دو جانبه با یکدیگر برخورد میکنند. هر یک از آنها قوانین خاص خود را برای بقای رابطه وضع میکند و با کمال میل از آنها پیروی نموده و بر این باور است که ارتباط ارزش دارد تا برای حفظ آن تلاش کند. البته ناگفته نماند که یک ارتباط سالم همواره با حس کنجکاوی و پرسش همراه است. هنگامیکه دو نفر به هم علاقهمند هستند و عاشقانه یکدیگر را دوست میداند همیشه از اینکه بتوانند چیزهای جدیدی در مورد طرف مقابل خود کشف کنند خوشحال میشوند، حتی اگر مدت زمان بسیار زیادی باشد که در حال زندگی کردن با هم باشند. یاد گرفتن چیزهای جدید در مورد یکدیگر -«کارگاه شخصی روابط» بودن- جزئی از فرایند رو به جلو برای قبول و احترام گذاشتن به یکدیگر است.
ریشههای حسادت
حسادت یک احساس ناخوشایند است که ریشه آن در احساس ناامنی و تزلزل نهفته است. چه دلیلی برای بروز حسادت وجود داشته باشد چه نداشته باشد به هر حال فرد حسود با استرس و تشویش روبروست و حتی به مسائل بسیار جزئی که اصلاً هیچ گونه ارتباطی با زندگیشان ندارد، غبطه میخورند! برای بسیاری از افراد حسادت به دلیل ترس از رها شدن و تنها ماندن به وجود میآید. این امر زمانی معنا پیدا میکند که از نظر اقتصادی، اجتماعی، جنسی، و احساسی و ... همسانی در یک رابطه وجود نداشته باشد. شخصی که قدرت کمتری دارد بیاختیار و ناآگاهانه از شک و تردید و یا حسادت استفاده میکند و تصور میکند که با این کار میتواند بر کمبودهای خود غلبه نموده و همطراز شریک زندگی خود شود؛ مانند خشونت، حسادت نیز نمیتواند کاری از پیش برد و فقط رابطه بین دو نفر را تیره و تار میکند و باعث از بین رفتن صمیمیتهاست. اگر بتوانید منبع اصلی بروز حسادت را پیدا کرده و با آن مقابله کنید میتوانید به ادامه رابطه خود امیدوار باشید.
بازجویی و پرسش
گاهی اوقات اضطراب و حسادت خود را در غالب بازجویی آشکار میسازد. شخص مضطرب مانند یک بازپرس عمل کرده و شریک زندگی خود را تحت فشار شدید قرار داده و او را محاکمه میکند. پیش از اینکه سوزنها را داغ کنید، نورهای روشن بر سر متهم خود بیندازید، و آماده برقراری جلسه بعدی محاکمه شوید به تأثیراتی که پرسشهای شما میتواند بر روی شریک زندگیتان داشته باشد فکر کنید. آیا مطرح کردن این سؤالات کمکی به بهبود رابطه میکند؟ یا باعث میشود در مورد خودتان احساس بهتری پیدا کنید؟ پرسش و پاسخ بخش طبیعی هر گونه ارتباطی است، اما زمانی که پرسشهای شما تبدیل میشود به اتهام زدن و با مطرح کردن سؤال قصد دارید تا مچ شریک خود را بگیرید، طبیعی است که طرف مقابل در برابر شما حالت تدافعی به خود میگیرد. در بسیاری از موارد دیده شده که طرفی که به هیچ وجه کار اشتباهی مرتکب نشده تحت تأثیر بیش از اندازه قرار میگیرد، نسبت به رابطه بیمیل شده، احساس خود را بهطرف دیگر از دست میدهد و موجبات خیانت کردن بهراحتی فراهم میگردد. هر چه سؤالها بدتر و توهین آمیز تر باشند ترس و وحشت شدیدتری را به همراه خواهند داشت. به همین دلیل همیشه اول سعی کنید که نگاهی به خودتان بیندازید. زمانی که سؤال میپرسید آیا هدف اصلی شما رسیدن به پاسخ مناسب است؟ آیا بهدقت به پاسخهای او گوش میدهید؟ برای احساسات شریکتان ارزش قائل میشوید و به پیامهای ناگفتهای که میتوان از کلمات استنباط کرد توجه میکنید؟
هنگامی که یک زن و مرد با هم ازدواج میکنند، به یکدیگر قول میدهند که همدیگر را گرامی بدارند. آنها با هم عهد میبندند که این پیوند را ارج بنهند، اما به محض شروع زندگی مشترک به همسر خود بیاحترامی میکنند و او را تحقیر مینمایند. گاهی اوقات حتی با غریبهها بهتر رفتار میکنند، واقعاً عجیب است. در چنین مواقعی همیشه به اولین برخورد خود فکر کنید. زمانی که طرف مقابل را نمیشناختید و میخواستید او را به دست آورید. در آن زمان چگونه رفتار میکردید؟ برای عزیز کردن خود در مقابل او چه کارهایی انجام میدادید؟ چگونه با او صحبت میکردید؟ چرا انجام چنین کارهایی را متوقف کردید؟ برای بازگرداندن ارزش و احترام به رابطه چه کارهایی میتوانید انجام دهید؟ به خاطر داشته باشید که شما قدرت انتخاب شیوههای بهتر را دارید. زمانی که بزرگترها شما را نصیحت میکنند که مراقب رفتارتان باشید، حتماً چیزی میدانند که چنین حرفی میزنند.
به جایی که افکار خود را صرف مسائل منفی و خیالبافی در زندگی مشترک کنید، بهتر است یاد بگیرید که چگونه میتوانید این زندگی مشترک را گرمتر و زیباتر کنید. همسرداری مهارتی است که زوجین با شناخت خصوصیات اخلاقی یکدیگر مانند حساسیتها، توانمندیها و تفاوتهای اخلاقی میتوانند به نیازهای طرف مقابل پاسخ دهند، طوری که هر دو احساس رضایت خاطر نموده و به آرامش نسبی دست یابند و این موفقیت زمانی اتفاق میافتد که به کلیدهای برقراری ارتباط با همسر خود توجه بیشتری کنید. احساسات یک روز میآیند و روز دیگر میروند و زمانی میرسد که شما همسر خود را دوست ندارید، احساس عصبانیت میکنید، آزرده خاطر میشوید، احساس بیزاری و ناامیدی به شما دست میدهد و از زندگی خسته میشوید. در چنین لحظهای عشق به داد شما میرسد شما هنوز عاشق همسر خود هستید همچنان که در روز اول ازدواج تعهد کرده بودید. شما در تمام شرایط بدون در نظر گرفتن احساساتتان عاشق او هستید. این سرنخی است که شما دو نفر را به هم نزدیک میکند و باعث میشود که زندگی مشترک شما برای مدت زمان طولانی به قوت خود باقی بماند. بهترین راه برای بروز عشق این است که کارهای عاشقانه انجام دهید. این رفتار ما هستند که احساساتمان را تثبیت میکنند. همواره به عشق خود نسبت به همسرتان متعهد باشید. حتی زمانی که احساس میکنید او را دوست ندارید، بر روی بخشش و تواضع خود کار کنید و بر روی یکدیگر حساب کنید.