داشتن اخلاق در آداب معاشرت اجتماعی

در جوانی هنگامی‌که می‌خواستم دوره خطاطی را بگذرانم، در کلاس درس استاد سرمشقی به بنده می‌داد و می‌گفت این جمله را بنویس و سرمشق کن.: " ادب آداب دارد " و " ادب مرد به ز دولت اوست".

خوب است به این نکته توجه کنیم، ادبْ ما را دلالت می‌کند بر این‌که از صفات ذمیمه و اخلاقِ بد دوری جوییم، حقوق خود و حقوق دیگران را بشناسیم، از حدّ خود درنگذریم و حدود دیگران را نگاه‌داریم، ادبْ بزرگ را از کوچک بشناساند و مطیع و مُطاع را تمیز دهد و وظایف و تکالیف هر دو را معیّن می‌نماید. کوچکان را آداب کوچکی آموزد و بزرگان را اطوار بزرگی یاد دهد.

اکثر ما زمانی که محصل بودیم معلممان این خط را، بیش از همه روی دفترمان و یا روی تخته‌سیاه می‌نوشتن و این آموزه‌ها در گوش بنده و همکلاسی‌هایم مدام ماندگارتر می‌شد. حالا دو، سه دهه از روزگاری که مشق خط می‌کردم می‌گذرد و این روزها در کوی و برزن و در هر جمع و محفلی، شاهد بی‌ادبی‌ها و بی‌اخلاقی‌های هستیم که سایه سنگینش را بر این مرز و بوم گسترده کرده و این بی‌اخلاقی و بی‌ادبی بلای جان مردم ما شده، به صورتی که روزمان بدون دروغ و ریا و هزار قسم آیه شب نمی‌شود.

پیش ارباب خرد، مایه ایمان ادب است             لاجرم پیشه  مردان سخن‌دان ادب است

بی‌ادب را به سماوات بقا منزل نیست               در سماوات بقا منزل مردان ادب است

دامن عقل و ادب گیر که در راه یقین                بر سر گنج وجود تو نگهبان ادب است

در جهانِ هستی، هر دسته از مردم مقرّرات خاصی برای آداب معاشرت دارند. حتی وحشیان نیز چنین هستند. اصلاً یکی از تفاوت‌های انسان با حیوان، «ادب» است. انسان‌ها براثر درکِ حقایق، ادب دارند و حیوانات فاقد آن هستند. هر چه انسانیّت کسی کامل‌تر شود، ادب و تربیت او بیشتر می‌شود. دریچه علمْ ادب است و نتیجه ادبْ آگاهی و فایده علمْ وصول به‌سلامت و سعادت دنیا و آخرت. پس اَهمّ مطالب برای طالب علمْ تحصیل ادب است و هرقدر شخص از خود اغراض نفسانی را کم کند و به اخلاق رحمانی متصل شود، درک مراتب و مقامات [معنوی] برای او بیشتر دست می‌دهد.

کار به حکمت کردن و مال اندیشیدن و گفتار و کردار خود را سنجیدن، از تکالیف نخستین خردمندان است که «چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی». یک‌سخن جزئی و کار بسیار کوچکی که بی تأمّل و نسنجیده گفته و کرده‌اید چه‌بسا باعث می‌شود شخص را به بلا و مصائب سخت اندازد و او را چنان گرفتار کند که هیچ عاقلی چاره و علاج آن را نتواند.

به‌طور مثال: بسیاری از مواقع پیش‌آمده که به‌راحتی دیگران را به امری متهم می‌کنیم که ندیده و نشنیده‌ایم و یا نهایتاً از دیگری شنیده‌ایم؛ بدون آنکه مطمئن باشیم فردی را که متهم نمودیم به‌واقع آن عمل را انجام داده است یا نه، بدون آنکه به عواقب ناشی از آنکه منجر به از بین رفتن آبروی افراد می‌شود توجهی کنیم، یکی از زشت‌ترین رفتارهای اجتماعی، تهمت، بهتان و افترا زدن به دیگری و نشر اکاذیب است. نگاه منفی به دیگری و بدگمانی، موجب می‌شود که فرد نسبت به دیگری چنین رفتاری داشته باشد و عرض و آبروی او را در معرض خطر قرار دهد.

در حقیقت؛ نسبت دادن سخن یا فعل ناحق یا صفت نادرست به دیگری که موجب آبروریزی می‌شود، گناهی نابخشودنی و یکی از گناهان کبیره زبانی است که در برخی از مصادیق آن جرم نیز تلقی شده و احکام قانونی چون حد و تعزیر بر آن بار می‌شود. از نظر اسلام هر چند این نسبت دادن برخاسته از اعتقاد فرد باشد، جایز و روا نیست؛ زیرا تا زمانی که چیزی بر اساس ادله محکمه‌پسند اثبات نشده باشد، بیان هر سخن یا کار نادرست یا صفت ناروا به دیگری، عملی ضد اخلاقی، گناهی نابخشودنی و گاه جرم قانونی است که تبعات حقوقی و کیفری به دنبال دارد.

پرده‌دری و آشکار ساختن عیب‌های دیگران، بذر دشمنی و اختلاف می‌پراکند و باعث کینه و جدایی شده و اعتماد عمومی را در جامعه، خدشه‌دار می‌سازد. گاهی هم عیب‌جویی، نتیجه عیب‌ناکی خود افرادی است که می‌خواهند با گسترش بدی‌های دیگران برای خود شریکِ جرم پیدا کنند، تا زشتی عیب‌هایشان کمتر آشکار شود و بهانه‌ای برای معیوب بودن خود داشته باشند. این حقیقت روان‌کاوانه و نکته مهم در سخن حضرت علی (ع) بدین شکل آمده است: «ذوو العیوب یحبون ایشاعه معایب الناس لیتسع لهم العذر فی معایبهم»؛ صاحبان عیب و کاستی دوست دارند که عیوب مردم را پخش کنند، تا برای خودشان عذر و بهانه‌ای در عیب‌ها داشته باشند. (غرر الحکم، ج 4، ص 176)

فرق اخلاق و آداب

شاید برخی تصوّر کنند که اخلاق و آداب یکی است و حال‌ آنکه چنین نیست، زیرا اخلاق از اوصاف روح به شمار می‌رود ولی آداب از اوصاف اعمال و کارهای انسان است و نحوه صدور کارها به صفات روحی بستگی دارد.

اصول اخلاقی مانند قدرت اراده، شجاعت، سخاوت، غیرت و ... با آداب و سنن ملّی، محلی انسان‌ها فرق دارد؛ چراکه آداب اجتماعی از امور نسبی است که با اختلافات محیطی فرق می‌کند. زشتی و زیبایی اصول اخلاقی با اختلاف نژادها و ملیت‌ها دگرگون نمی‌شود، لذا در هیچ جای دنیا دیده نشده است، شخصی سخاوت و شجاعت را بد بشمارد و دزدی را خوب.

چنانکه از مضامین احادیث برمی‌آید، آداب معاشرت را غیر از اخلاق ذاتی دانسته و به آن اهمیت زیادی داده‌اند. چرا که گاهی ممکن است شخص از نظر اخلاقی فردی ناصالح باشد، امّا بر اثر تربیتِ صحیح، خلق‌وخوی او تغییر یابد.

پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌فرماید: «اَکرِمُوا اولادَکمْ وَ أَحْسِنُوا آدابَهُم»؛ فرزندان خود را محترم بدارید و آنان را با آداب خوب و پسندیده با آنان رفتار نمایید.

«رَحِمَ اللَّهُ عبداً أعانَ ولَدَهُ علی برِّه بالإحسان إلیه، و التألّف له و تعلیمه و تأدیبه»؛ رحمتِ خدا بر کسی باد که در احسان و محبّت به فرزند خود کوشا باشد و به او آداب خوب و نیک بیاموزد.

حضرت علی (ع) می‌فرماید: «أَدِّبِ الیتِیمَ مِمَّا تُؤدِّبُ مِنهُ وَلَدَک»؛ یتیم را با آنچه فرزندان خود را ادب می‌کنید، ادب نمایید. یعنی حتی ادب کردن منجر به زدن گردد. (مستدرک الوسائل، ج 15، ص 168، ابواب احکام الأولاد، باب 63، ح 3)؛

افراد از همان آغاز کودکی و تشکیل شخصیت از طریق خانواده، پدر و مادر، دوستان و خویشاوندان خود به‌تدریج هنجارهای اجتماعی را فرامی‌گیرند و آن را جزئی از شخصیت خود می‌سازند و می‌آموزند آنچه را که هنجار اجتماعی است، به کار بندند و آنچه را که خلاف هنجار اجتماعی است، به کار نبندند.

امام صادق (ع) می‌فرماید: «ثلاثةٌ لیسَ معهُنَّ غُربةٌ: حُسن الأدب و کفّ الأذی و مجانبةُ الریب»؛ سه چیز است که شخص با داشتن آن‌ها احساس غربت نمی‌کند: ادب پسندیده، بی‌آزاری نسبت به مردم و دوری از شک و تردید.

پس معلوم می‌شود، گر چه آداب، ناشی از اخلاق و به‌عبارت‌دیگر اخلاق، پایه و مقدمه آداب است، امّا باهم فرق دارند و به‌وسیله ادب خوب، می‌توان اخلاق بد را تغییر داد.

نمونه‌هایی از آداب ناپسند

1- از خود تعریف کردن

«اگر می‌توانی، عاقل و باهوش‌تر از دیگران باشی، باش، اما هرگز باهوش‌تر بودن خود را به رخ دیگران نکشید.»

امام علی (ع) می‌فرماید: «کسی که خویش را بزرگ ببیند، در پیشگاه خدا حقیر است.»

اگر می‌خواهید دیگران جذب شما شوند از خودتان تعریف نکنید. تعریف از خود اگر چه خوشایند خودتان باشد، اما از نظر دیگران ناخوشایند است. بنابراین اگر دوست دارید تعریف شوید، کاری کنید که دیگران از شما تعریف کنند.

2- عیب‌جویی

سخن خود را با سرزنش و گلایه شروع نکنید. هنگام برخورد با دیگران، گفتگوی خود را با گلایه، سرزنش و انتقاد شروع نکنید.

 در مثل آمده: هر کس باد بکارد، طوفان درو خواهد کرد.

امام علی (ع) می‌فرماید: وقتی می‌خواهی عیوب دیگران را یاد کنی، عیوب خویش را به یاد آر. (کنز العمال، ج 3، ص 586)

3- دشنام دادن

دشنام و ناسزاگویی مطلقاً ممنوع است، چون نشان می‌دهد که شما قادر نیستید برای بـیـان عقایدتان از واژه‌ها و کلامِ مناسب‌تری استفاده کنید.

پـیامبر خدا (ص) می‌فرماید: از بزرگ‌ترین گناهان این است که آدمی پدر و مادر خود را دشنام دهد. عرض شـد: چـگونه کسی پدر و مادر خود را دشنام می‌دهد؟ همچنین فرمودند: کس دیگری را دشنام می‌دهد و او متقابلاً به پدر و مادر وی ناسزا می‌گوید.

4 - با صدای بلند صحبت کردن

هنگامی‌که با صدای بلند صحبت می‌کنید، بـاعث بالا رفتن سطح استرس میان اطرافیان خود می‌گردید. بـلند صحبت کردن بیانگر آن است که شما قادر به بحث منطقی با دیگران نـیـستید و عجز شما را در استدلال معقولانه نشان می‌دهد؛ اینکه می‌خواهید حرف خودتان را با توسّل به‌ زور و خشونت به کرسی بنشانید. هـمـچـنـیـن بلند صحبت کردن سبب جلب‌ توجه اطرافیان می‌گردد، البته توجه منفی.

5 - کنترل خود را از دست دادن

زمانی که شما کنترل اعصاب خود را از دست می‌دهید، به همه نشان می‌دهید که قادر به کنترل احساسات و هیجانات خود نیستید. وقـتـی قادر به کنترل رفتار خود نیستید، چـگونـه قـصد دارید چیز دیگری را کنترل کنید؟ همواره خونسردی خود را حفظ کنید (کار آسانی نخواهد بود اما به زحمتش می‌ارزد).

پیش از آنکه اظهار عقیده‌ای بکنید، اجـازه دهـیـد صـحـبت دیگـران بـه پایان برسد. میان صحبت کسی پریدن، نشانه بی‌نزاکتی و عدم برخورداری از مهارت‌های اجـتـمـاعـی فرد است. اگر نمی‌خواهید خودبین و ازخودراضی به نظر آیید، هیچ‌گاه صحبت کسی را قطع نکنید و هرگاه ناچار بـه انـجـام ایـن کـار شـدیـد، گـفـتـن جـمله «معذرت می‌خواهم» را از یاد نبرید. مـؤدب بـودن بـه مـفـهـوم آن اسـت کـه بـرای موقعیت، عقاید و احساسات دیگران احترام قائل شویم.

6- انتقام‌جویی

کسی که به فکر انتقام باشد، همیشه زخم‌های خود را تازه می‌کند. زیرا کسی که به دنبال انتقام گرفتن باشد، بیشترین ضربه را به خود می‌زند. همیشه در عذاب است که چگونه از دیگران انتقام بگیرد. بخشش، بهترین شکل تلافی کردن است. حضرت علی (ع) می‌فرمایند: با احسان به برادرت او را سرزنش کن و شر او را با بخشش بازگردان.

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «خُذُ العفو»؛ بخشش را پیشه خود کنید.

بذل و بخشش از اوصاف کریمان است، امّا اگر کمی از این صفت برجسته دارا باشیم که هم در این دنیا نافع است و هم در آخرت. شرافتِ انسان، به‌وسیله سخاوت و فروتنی کامل می‌گردد. بنابراین صفات برجسته و شرافتِ انسان مرهون سخاوت و تواضع است که این هر دو موجب کمال و شرف انسان است.

پیامبر اسلام (ص) می‌فرمایند: بهترین کارها پس از ایمان به خدا، دوستی با مردم است. عاقل‌تر از همه مردم کسی است که با دیگران بیشتر مدارا کند.

همانا بهترین صدقه‌ها آن است که به خویشاوندی که دشمنِ توست چیزی بدهی. وین دایر، روان‌شناس مشهور، می‌گوید: عشق و محبّتِ خود را نثار کسانی کنید که با شما در تعارض و تخاصم‌اند. عشق ورزیدن به کسانی که شیرین و نازنین و دوست‌داشتنی‌اند کار آسانی است. برای اینکه عمق عشق و محبّت را در قلب خود تجربه کنید، ببینید که چقدر کسانی را که تحمّل کردنشان برایتان دشوار است، دوست دارید.

پیامبر اسلام (ص) می‌فرماید: آن‌کسی که خشم خود را فرو ببرد، بااینکه قدرت بر اعمال آن دارد، خداوند دل او را از آرامش و ایمان پر می‌کند.

دیل کارنگی: در کتاب آیین دوست‌یابی می‌گوید: اگر اشخاص خودخواه و مغرور و متکبری سعی دارند شمارا تحقیر کنند، یا بفریبند، نامشان را از فهرستِ اسامی معاشرین خود خط بزنید. ولی هرگز درصدد انتقام‌جویی بر نیایید. زیرا اگر چنین کاری بکنید، خود را بیشتر از آن اشخاص آزار داده‌اید.

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: چون کسی را دوست می‌داری، با او مجادله مکن و رقیبش مشو؛ بر او برتری مجوی و از کسی درباره‌اش چیزی مپرس، زیرا بسا که از دشمنش بپرسی و او (به‌ دروغ) چیزی بگوید که سزاوارش نیست و بدین‌سان میان شما جدایی اندازد. (نهج الفصاحه، حدیث شماره 141)

شاعر می‌فرماید: دو صد گفته چون نیم کردار نیست. یادمان باشد که صدای رفتار از صدای گفتار بلندتر است.» اگر ناصرخسرو گفته: «درخت تو گر بار دانش بگیرد/ به زیر آوری چرخ نیلوفری را»، «گر علم تو با ادب جان بگیرد/ به بالا بری اختر زندگی را.» از آنجا که تعامل اجتماعی انسان‌ها حول تأمین مجموعه نیازهای زیستی و اجتماعی مشترک صورت می‌گیرد، میان تمام فرهنگ‌ها الگوهای ثابت و مشترکی درزمینهٔ آداب معاشرت وجود دارد. اما درعین‌حال، چگونگی این الگوها در هر فرهنگی تابع نظام ارزش‌ها و باورهای خاص آن است. از این‌ رو، گر چه همه جوامع برخی رفتارها را «مؤدبانه» و برخی دیگر را «خارج از نزاکت» می‌شمارند، اما این‌ که چه چیزی مؤدبانه است یا نیست تنها به‌ وسیله فرهنگ هر جامعه تعریف می‌شود.

همواره ادب در رفتار و گفتار به‌ عنوان یک معیار مهم در ارتباطات اجتماعی مطرح است. بررسی واژه ادب و کاربردهای آن نشان می‌دهد که آداب به‌ نوعی در برگیرنده همه فعالیت‌های اجتماعی انسان از گفتار، کردار، کنش، منش و واکنش‌های اوست. از این‌ رو، فعالیتی نیست که ازنظر اجتماع معیار ویژه به‌ عنوان ادب بر آن صدق نکند؛ زیرا ادب چیزی جز ظرافت‌های رفتاری نیست؛ به این معنا که عمل هنگامی ظریف و زیبا جلوه می‌کند که نخست ازنظر اجتماعی قانونی بوده و هیچ منع قانونی نداشته باشد؛ این قانون می‌تواند احکام و دستورهای دینی باشد، یا سنت‌های اجتماعی یا قوانین رسمی حکومتی؛ بنابراین ظلم، دروغ، خیانت و دیگر کارهای ناپسند و زشت که موانعی از این‌ دست دارند، نمی‌تواند در عنوان ادب جای گیرد. شرط دیگر این است که رفتار اجتماعی شخص باید از آن دسته رفتارهایی باشد که اختیاری است و فرد بتواند آن را به اشکال مختلفی ارائه یا انجام دهد؛ بنابراین اگر امکان تعدد رفتاری فراهم نباشد؛ نمی‌توان عمل را مصداقی از ادب یا بی‌ ادبی دانست و معیار زشت و خوب، پسند و ناپسند را درباره آن؛ به کاربرد.

داشتن رفتاری صحیح با مردم، خصوصاً با دوستان، یک هنر است که باید آن را یاد گرفت. هسته مرکزی این هنر داشتن رفتاری در حد وسط است که هم وقار و متانت خود را از دست ندهید و هم شادی‌آفرین و لذت‌بخش باشید. کسی که براثر ایمان و انسانیت محبوب خدا می‌شود، خداوند محبت او را مانند اکسیری در آب می‌ریزد تا هر که از آن آب می‌آشامد. محبت او را در قلب خود جای می‌دهد.

پس یکی دیگر از اسباب دوست‌داشتنی شدن، داشتن ایمان است. در واقع محبوبیت حقیقی از آن‌ کسانی است که به دنبال محبوب شدن و مطرح‌شدن در میان خلق نمی‌باشند و تنها به دنبال بندگی خدا و کسب رضای او و انجام عمل صالح هستند. لذا مهم‌ترین کار این است که انسان بکوشد تا خود را محبوب خدای تعالی قرار دهد در اثر این رشد و تعالی خداوند او را محبوب آفریدگانش می‌کند. هم از این‌ رو فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا؛ به‌ درستی کسانی که ایمان آورده و کارهای نیکو انجام دهند خداوند آن‌ها را محبوب قرار می‌دهد.»(مریم، آیه 96)

در دنیایی بزرگ با مردمی زندگی می‌کنیم که آرزومند گرمای دوستی، شادی، لبخند و همراهی ما هستند و هنگامی می‌توانیم این موهبت‌ها را به خود و دیگران هدیه دهیم که یک قانون طلایی را به کار ببندیم. کسی که در مواجه با مردم روی گشاده و لبخند را به آن‌ها هدیه می‌کند مستقیماً به قلب آن‌ها وارد می‌شود. اخلاق نیکو بهترین و پرفایده‌ترین سرمایه در روابط اجتماعی است که سود آن محبت و دوستی مردم است. اگر روشی را دوست دارید که مردم آن‌گونه با شما رفتار کنند، به همان روش با دیگران برخورد کنید. هر چه را برای دیگران پیشنهاد می‌کنید همان بهترین روش است و شما نیز بر اساس آن با آنان رفتار کنید.

 

امروز112
دیروز228
بازدید کل442478

افراد آنلاین

3
نفر آنلاین است

جمعه, 10 فروردين 1403