أحبّ عباد اللَّه إلى اللَّه أنفعهم لعباده؛
از جمله بندگان آن كس پيش خدا محبوبتر است كه براى بندگان خدا سودمندتر است. (گزیده ای از نهج الفصاحه86).
أحبّ الأعمال إلى اللَّه من أطعم من جوع أو دفع عنه مغرما أو كشف عنه كربا؛
بهترين كارها در پيش خدا آنست كه بينوائى را سير كنند، يا قرض او را بپردازند يا زحمتى را از او دفع نمايند. (گزیده ای از نهج الفصاحه76)
أحبّ الطّعام إلى اللَّه ما كثرت عليه الأيدي؛
بهترين غذاها در پيش خدا آن است كه گروهى بسيار بر آن بنشينند.(گزیده ای از نهج الفصاحه 82).
إذا أراد اللَّه بعبد خيرا صيّر حوايج النّاس إليه؛
وقتى خداوند براى بنده اى نيكى خواهد حاجت هاى مردم را در دست او قرار ميدهد. (گزیده ای از نهج الفصاحه 144).
تعریف و آمار بیکاری:
معضل بیکاری اکنون به یکی از اصلی ترین مشکلات جوانان و خانواده های آنان بدل شده است. اشتغال یکی از اساسی ترین نیازهای جوانان است به طوری که با وجود معضل اشتغال شاهد به وجود آمدن مشکلات دیگری در جامعه خواهیم بود که نمونه آن عدم ازدواج و تشکیل خانواده در جوانان، مشکلات اخلاقی و رفتاری، طلاق ، افسردگی و …
بایست به این نکته مهم توجه ویژه ای داشته باشیم که یکی از اساسی ترین نیازهای جوانان داشتن شغل و پیشه است ، چرا که پویایی و نشاط یک جامعه به افراد آن جامعه بستگی دارد و جوانان قشر پویای جامعه محسوب می شوند و لازم است که به نیازهای اساسی جوانان توجه ویژه داشت.
بیکاری را نمیتوان جز با مفهوم کار و اشتغال تعریف کرد. اگر بخواهیم تعریفی جامع و جامعه پسند از بیکاری عنوان کنیم، بیکار در اقتصاد به فردی گفته میشود که در سن کار (۱۵ تا ۶۵ سال) و جویای کار باشد اما شغل یا منبع درآمدی پیدا نکند. بیکار به کسی یا کسانی گفته میشود که از هیچ منبع درآمدی برخوردار نیستند و یا منبع درآمد آنها پاسخگوی نیازهای اجتماعی نیست. بیکاری نیز میتواند موضوعی باشد که براثر تجمع افراد بیکار مفهوم و معنایی را به خود میگیرد و درحالیکه همین بیکاران از کارگر ساده گرفته تا کاسب، معلم، نویسنده، هنرمند، مهندس، دکتر و سایر رشتهها هرکدام بهنوبهٔ خود در تولید اقتصاد کشور میتوانند سهیم و مؤثر باشند.
تجربه بیکاری برای کسانی که به داشتن شغل ثابت و مطمئن عادت کردهاند، میتواند بسیار ناراحتکننده باشد. مستقیمترین نتیجه بیکاری، از دست دادن درآمد است. فشار اقتصادی برای کسانی که فاقد کارند بسیار زیاد است. نتایج یک نظرسنجی در سطح جهان نشان میدهد بیکاری و فقر از مهمترین نگرانیها در بسیاری از کشورهای جهان است. همانطوری که میدانید بیکاری و نداشتن درآمد مناسب اقتصادی یکی از بزرگترین عواملی است که اکثر هموطنان ما، بهویژه جوانان کشور را درگیر خود نموده. صدها نفر از مردم در چنگال این دشمن اسیرند. دشمنی که بیشترین آسیب را به مردم و خانوادهها میرساند. این دشمن، نیرو و سلامتی انسانها را تهدید میکند، زندگی را تلخ و عمر را کوتاه میکند.
بیکاری جوانان شرایطی را به وجود آورده که خانوادهها از آن بهعنوان مهمترین دغدغه خود یاد میکنند. برخی کارشناسان بازار کار میگویند وضعیت بیکاری به نحوی است که اغلب خانوادهها دستکم با بیکاری یکی از فرزندان خود مواجه هستند و یا خود درگیری بحرانهای اقتصادی خانواده میباشند.
جدیدترین گزارش آمارهای موجود وزارت کار از وضعیت بیکاری در کشور و تغییرات آن در فاصله سالهای 84 تا 92 نشان میدهد که از سال 84 تا 87 نرخ بیکاری در مسیر بهبود قرار داشته ولی پسازآن تا سال 91 کشور شاهد افزایش نرخ بیکاری بوده است. از سویی نرخ 2 برابری بیکاری جوانان نسبت به متوسط وضعیت نامساعدی را تفسیر میکند. نرخ بیکاری جوانان در فاصله سالهای 84 تا 92 به جز سال 86، روندی افزایشی داشته که اعلامخطری برای مسئولان و تصمیم گیران درباره وضعیت اشتغال جوانان است که باید درباره ارتقاء سطح مهارت نیروی متقاضی کار، سیاستهای اثربخشی اتخاذ شود.
بر اساس اعلام وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی نیز قابلتأمل است بهگونهای که این نرخ همواره از سال 84 به بعد افزایشی بوده و از 15.7 درصد سال 84 به 20.8 درصد در سال 91 رسیده است.
وزارت کار اعلام کرده است بررسیها نشان میدهد که عرضه نیروی کار زنان فارغالتحصیل دانشگاهی در کشور بسیار بالا و نرخ بیکاری آنها نیز نسبت به مردان قابلتوجه است. در سال 91 نرخ بیکاری مردان فارغالتحصیل دانشگاهی 14.8 درصد و بیکاری زنان حدود 32 درصد بوده است. امور اجتماعی، تعداد جمعیت فعال اقتصادی کشور در فاصله سالهای ۶۵ تا ۹۰ بیش از ۱۰ میلیون نفر افزایشیافته، اما شرایط بازار کار به نحوی بوده که امکان استفاده از این ظرفیت بزرگ فراهم نشده است.
هرچند در طی این سالها ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از تحصیلکردههای دانشگاهی تصمیم به خانهنشینی گرفتند و وارد بازار کار نشدند، اما کارشناسان میگویند دلیل اصلی تصمیم عجیب نیمی از کل جمعیت تحصیلکرده کشور به خانهنشینی، میتواند دشواری در ورود به بازار کار و نبود عرصه اشتغال در کشور هست.
از طرفی هممرکز آمار ایران میزان بیکاری جوانان را ۲۱٫۸ درصد اعلام کرده که تقریباً دو برابر نرخ متوسط بیکاری در ایران است. نرخ بیکاری در استانهای مختلف ایران متفاوت است. اما اغلب نرخ بیکاری در استانهای مرزنشین از دیگر نقاط ایران بالاتر است.
به گزارش بانک مرکزی ایران، در سال ۱۳۸۹، ۲۲٫۵ درصد از خانوادههای ایران بدون فرد شاغل، ۵۵٫۴ درصد دارای ۱ فرد شاغل، ۲٫۱۷ درصد دو فرد شاغل و ۴٫۹ درصد دارای ۲ و بیشتر فرد شاغل بودهاند. درعینحال در سال ۱۳۹۰، ۸۰۰٬۰۰۰ فرصت شغلی ازدسترفته که معادل ۱۸ میلیارد دلار تولید بوده است.
در سال ۱۳۹۳ درصد خانوادههای بدون فرد شاغل به ۲۴٪ رسید که از این میان ۵۷ درصد یک نفر شاغل، ۱۵٫۵٪ دو نفر شاغل و ۳٫۵ دارای سه نفر شاغل و بیشتر بودهاند. " پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) "
انواع بیکاری
1- بیکاری اصطکاکی:
به بیکارانی گفته میشود که برای آنها شغل وجود دارد ولی هنوز شغل خود را پیدا نکردهاند. هنگامیکه افراد به دنبال شغل هستند، مدتزمانی، بیکار هستند که به این نوع بیکاری، بیکاری اصطکاکی گویند. افراد شاغل نیز ممکن است برای یافتن شغل بهتر، شغل خود را رها کنند و مدتی به دنبال کار باشند که در این زمان دچار بیکاری اصطکاکی هستند.
2- بیکاری سیکلی (ادواری):
این بیکاری هنگام رکود به وجود میآید. در دوران رکود، تولید کاهش مییابد. بنابراین اشتغال کاهش مییابد و بیکاری به وجود میآید. به عبارتی، به بیکاری که در دوران رکود به وجود میآید، بیکاری سیکلی یا ادواری گفته میشود. راه مبارزه با این نوع بیکاری، اتخاذ سیاستهای مالی و پولی انبساطی است تا تقاضای کل افزایش یابد و به دنبال آن تولید ملی و اشتغال افزایش یابد.
3- بیکاری ساختاری:
این بیکاری به دلیل ساختار اقتصادی به وجود میآید. یک نوع از این بیکاری، بیکاری تکنولوژیکی است. با تغییر تکنولوژی، بعضی شغلها از بین میرود و شغلهای جدید به وجود میآید، اگر افرادی که شغل خود را ازدستدادهاند، نتوانند آموزش لازم را ببیند و شغلهای جدید پیدا نمایند، بیکار میشوند که بیکاری ساختاری نام دارند. بیکاران پنهان به افرادی گفته میشود که شغل دارند ولی در تولید نقشی ندارند. مثلاٌ اگر در شرکتی ۱۰۰ نفر کار کنند و با ۸۰ نفر نیز همان تولید را بتوان انجام داد، گفته میشود که ۲۰ نفر از آنها بیکار پنهان میباشند.
4- بیکاری فصلی:
به بیکارانی گفته میشود که به دلیل فصلی بودن شغل آنها، در بعضی از فصول سال بیکار میشوند. مثلاٌ کارگران پیستهای اسکی در تابستان بیکار هستند و یا کارگران ساختمانی در فصول سرد سال بیکار هستند که به بیکاری فصلی معروف میباشد.
5- بیکاری آشکار و پنهان:
بیکاران آشکار به بیکارانی گفته میشود که شغلی ندارند. بیکاریهای سیکلی، ساختاری، فصلی و اصطکاکی از نوع بیکاری آشکار میباشد. بیکاران پنهان به افرادی گفته میشود که شغل دارند ولی در تولید نقشی ندارند. مثلاٌ اگر در شرکتی ۱۰۰ نفر کار کنند و با ۸۰ نفر نیز همان تولید را بتوان انجام داد، گفته میشود که ۲۰ نفر از آنها بیکار پنهان میباشند. البته بیکاری پنهان در آمارگیری، محاسبه نمیشوند ولی در بعضی از تحقیقات، برآوردهایی از این نوع بیکاری، ارائه میشود.
علل بیکاری در ایران:
عوامل اصلی پدیدآورنده بیکاری عبارتاند از: ضعف و نارسایی سرمایهگذاری، تحولات فنّاوری که جانشین نیروی کار میشود، کمبود تقاضا در اقتصاد، بحرانهای اقتصادی که میزان سرمایهگذاری و تقاضا را کاهش میدهند، بحرانهای خارجی مانند نرسیدن مواد اولیه یا فنّاوری، کاهش صادرات، جذابیت فعالیتهای سوداگرانه و غیرمولد، فرار سرمایهها به خارج از کشور، بحرانهای اجتماعی (مانند ناامنی و شورش دامنهدار)، بحرانهای سیاسی که بر روی تصمیمهای سرمایهگذاری اثر منفی میگذارند، بحرانهای مدیریتی و فساد اداری و مالی و جز آن.
علل بیکاری عبارتاند از:
1- مهاجرت از روستا به شهر
2- نقص در تولید و توسعه و عدم سرمایه مالی
3- سطح درسی و آموزشی
4- زشت و ناپسند بودن برخی از کارهای دستی مانند فروشندگی
5- عدم ارتباط مراکز آموزشی با برخی الزامات بازار کار
6- انصراف دولت از برخی خدمات کارگران از صندوق بینالمللی و خصوصیسازی
7- اختلال در ساختار اقتصاد ملی کشور
8- برتری جنسیت و قومیت در برخی مکانها بین افراد گوناگون
9- رشد جمعیت بیش از تولید داخلی
10- کار و تجارت خارج از کشور
11- افزایش ترکیب ارگانیک سرمایه
در گفتگوی خبری با مدیرکل آموزش فنی و حرفهای استان تهران؛ مهمترین علت بیکاری در کشور را فقدان مهارت موردنیاز بازار کار دانستند و مهمترین برنامه و سیاست این سازمان در سال جاری را شناسایی مشاغل جدید و توسعه آموزشهای بازار محور عنوان کردند.
با توجه به آمارها فوق این سؤال مطرح میشود که؛ بهراستی علت یا علل اصلی این حجمه بیکاری جوانان در جامعه امروزی ما چیست؟
پژوهشگران معتقدند که مشکل بیکاری جوانان و برخی از اعضاء خانواده به عوامل مختلفی بستگی دارد، ازجمله: نوسانات اقتصادی، عدم توزیع مناسب درآمد و امکانات، عدم جذب نیروی کار در مراکز تولیدی و صنعتی، عدم تناسب بین آهنگ رشد جمعیت و فرصتهای شغلی، ضعف قوانین و مقررات، اتخاذ برخی سیاستهای غلط و فقدان آموزشهای متناسب با نیاز بازار کار از شاخصترین عوامل به شمار میرود. همچنین؛ پذیرش بیشازحد دانشجو بدون در نظر گرفتن بازار کار رشتههای تحصیلی و عدم تناسب آموزشها با نیاز بازار کار نیز مقدمه دیگری بر گسترش بیکاری جوانان بوده است.
متأسفانه در سالهای گذشته فرهنگ مدرکگرایی جای خود را به فرهنگ کار و مهارتآموزی داده است و امروز از ۴.۵ میلیون دانشجوی در حال ورود به بازار کار ۶۶ درصد در حوزه کارشناسی هستند که از این تعداد ۱.۵ میلیون دانشجو در ۲۱ رشته گرایش متمرکزشدهاند. بیکاری جوانان جویای کار و فارغالتحصیلان دانشگاهی به یک چالش اساسی در کشور تبدیلشده است و از طریق اجرای صحیح نظام آموزش مهارت و فناوری میتوان بخش اعظمی از مشکل بیکاری دانشآموختگان را برطرف کرد.
کارشناسان اقتصادی معتقدند علل بیکاری جوانان در جامعه امروز به عوامل مختلفی بستگی دارد که نوسانات اقتصادی، عدم توزیع مناسب درآمد و امکانات، عدم جذب نیروی کار در مراکز تولیدی و صنعتی، عدم تناسب بین آهنگ رشد جمعیت و فرصتهای شغلی، ضعف قوانین و مقررات، اتخاذ برخی سیاستهای غلط و فقدان آموزشهای متناسب با نیاز بازار کار از شاخصترین عوامل به شمار میرود. پذیرش بیشازحد دانشجو بدون در نظر گرفتن بازار کار رشتههای تحصیلی و عدم تناسب آموزشها با نیاز بازار کار نیز مقدمه دیگری بر گسترش بیکاری جوانان بوده است.
"شغلهای خالی" بهعنوان زنگ خطری که موجب شده امروز چند صد هزار شغل در کشور با عدم استقبال کارجویان و فارغالتحصیلان روبهرو شود تا جایی که باوجود فرصتهای شغلی زیاد برای افراد با مدرک دیپلم و زیر دیپلم به دلیل تغییر فرهنگ کار افراد تمایلی به آنها ندارند.
در حقیقت آماده نبودن زیرساختهای لازم در بازار کار ایران و ناتوانی بنگاهها در بهکارگیری این ظرفیت عظیم، واردات بیرویه انواع کالاهای غیرضروری و لوکس به کشور، تغییر مداوم مقررات مربوط به کسبوکار، دست و پاگیر بودن قوانین مربوط به فعالیتهای اقتصادی و مسائلی ازایندست باعث شده تا امروز نهتنها نیروی جوان کشور باعث پیشرفت نشده بلکه کشور را با نوعی بحران بیکاری و لزوم اتخاذ سیاستهای فوری اشتغالزایی نیز مواجه کرده است؛ جوانانی که عمدتاً دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و با کسب آمادگی نسبی درصدد ورود به بازار کار هستند.
واردات بیرویه و حمایت نکردن از تولید و صنعت داخلی
ارائه مجوزهای فراوان در بخشهای مختلف برای انجام واردات بیرویه به کشور، عدمحمایت بانکی در تأمین نقدینگی و سرمایه در گردش واحدها، تحریمها و افزایش قیمت مواد اولیه تولید عواملی است که طی سالهای گذشته اشتغال کشور را بهشدت تهدید کرده است.
رشد جمعیت در طول سی سال گذشته و عدم تمهیدات کافی برای اشتغال
بر اساس این گزارش بهطور سالانه ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نیروی کار جدید وارد بازارمی شود، بدون آنکه فرصت شغلی جدیدی در این مدت خلق شود و بهاینترتیب هرسال ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر به جمعیت بیکاران ایران افزوده میشود.
رشد پایین اقتصادی
پایین بودن رشد اقتصادی کشور عامل مهم دوم در بالا بودن نرخ بیکاری در ایران عنوانشده است.
برای جذب تمامی متقاضیانی که هرسال وارد بازار کار میشوند، لازم است رشد اقتصادی ایران حداقل به هشت درصد برسد.
خبرگزاری فارس نرخ رشد اقتصادی کشور را در سال ۱۳۸۸ تنها ۲ در صد اعلام کرده و این یعنی اینکه برای رسیدن به وضع مطلوب هنوز راه زیادی در پیش است.
عدم توجه دولت به طرحهای کارآفرین از دیگر علل بالا بودن نرخ بیکاری در ایران عنوانشده است. بر اساس این گزارش با توجه به دولتی بودن اقتصاد ایران، حجم عمدهای از سرمایهها به سمت صنایع سرمایهبر مثل نفت و گاز، فولاد، پتروشیمی و صنایع نظامی سوق داده میشود و این امر باعث بیتوجهی دولت به پروژههای کارآفرین و درنتیجه بالا رفتن نرخ بیکاری شده است.
دولت ایران طی ۱۰ سال گذشته باهدف کنترل سیل جوانان جویای کار به بازار کار سعی کرده است تا فضاهای دانشگاهی را گسترش دهد و حرکت این سیل عظیم به سمت دنیای بیکاران را کند، کند.
افزایش تعداد دانشجویان
بر اساس این گزارش، دولت ایران طی ۱۰ سال گذشته باهدف کنترل سیل جوانان جویای کار به بازار کار سعی کرده است تا فضاهای دانشگاهی را گسترش دهد و حرکت این سیل عظیم به سمت دنیای بیکاران را کند، کند.
نتیجه این ضعف سیستم آموزشی به همراه نبود فرصتهای مناسب شغلی آن شده است که در حال حاضر بسیاری از جوانان تحصیلکرده به مشاغلی غیر مرتبط با آموزش خود ازجمله رانندگی تاکسی یا خریدوفروش روی آوردهاند.
اشباع دستگاههای دولتی
پر شدن ظرفیت جذب نیرو در دستگاههای دولتی عامل دیگر در افزایش بیکاری معرفیشده است. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و بهویژه پس از پایان جنگ افزایش تعداد حقوقبگیران دولتی در دستور کار دولتمردان ایران قرار گرفت.
اکنون از یکسو ظرفیت جذب نیرو در دستگاههای دولتی به نهایت خود رسیده و از سوی دیگربار مالی سنگینی در اثر جذب نیروهای بیشازاندازه بر دولت ایران تحمیلشده است
عوامل تشدیدکننده بیکاری در ایران
الف- خروج سرمایه و ارز از کشور در خلال مبارزات اخیر و پسازآن و بهتبع آن کاهش سرمایهگذاری بخش خصوصی، خاصه در نقاط شهری، و ناممکن بودن کاربرد سرمایه ثابت (عمرانی) بخش دولتی به دلیل نارسائی در تولید کارگاههای بزرگ صنعتی کشور و سقوط میزان تولیدات صنعتی به میزان ۲۰ درصد نسبت به ششماهه اوّل سال ۱۳۵۷.
ب- تشدید تورم- افزایش دستمزدها و درنتیجه ازدیاد هزینههای سرمایهای و هزینههای تولیدی.
ج- وابستگی به مواد خام اولیهٔ کشورهای خارجی و تشتت در امور بازرگانی خارجی کشور.
د- تغییر سیاستهای ارزی و گمرکی کشور و تغییر در نحوه و روند مبادلات بازرگانی.
هـ - کاهش خدمات بانکی، توریستی، خدمات خانگی، حملونقل.
و- کاهش فعالیتهای ساختمانی به دلیل وجود کارهای نیمهتمام ساختمانی و نامشخص بودن نحوهٔ مالکیت در بخش خصوصی.
ز- تراکم شدید نیروی کار در بخشهای خدمات دولتی و بخشهای کشاورزی و اختلاف ملکی بین مالکان و کشاورزان. در بعضی از مناطق کشور و راکد ماندن این اراضی در نقاط روستایی.
ط- فقدان تأسیسات و تسهیلات زیر بنائی در بسیاری از نقاط روستایی کشور درزمینهٔ استقرار نیروی کار جدید و جلب آنها.
ی- فشار شدید مقررات موجود بیمههای اجتماعی کارگران بر کارگاههای کوچک اشتغالزا و فقدان امکان پرداخت میزان بیست درصد سهم کارفرما توسط صاحبان اینگونه کارگاهها- به علت سوددهی کم آن (در شرایط کنونی تولید).
اثرات بیکاری:
بیکاری اثرات فردی و اجتماعی زیادی روی شخص و خانواده و محیط برجای میگذارد و میتواند شخص را گوشهگیر، ترسو، غیرفعال و حتی میتواند اشخاص را به نیستی و نابودی و تباهی بکشاند. مهمترین عوارض بیکاری بیارزشی، فقر، سوق یافتن به سمت جرم و جنایت، اعتیاد به مواد نشه آور، فرار از کشور بهطور غیرقانونی و عقبماندگی کشور است.
یکی دیگر از اثرات بیکاری فقر و محرومیت فرد از رفاه و آسایش و امکانات مادی است و سبب میشود که شخص بیکار نتواند از سهولتهای زندگی اجتماعی به نحو احسن استفاده کند و خود و خانوادهاش را در یک محرومیت قرار میدهد. این مسئله میتواند طی زمان متمادی آرامش روحی و روانی شخص و خانواده وی را مختل بسازد و حتی فرزندان اینگونه خانوادهها نیز نمیتوانند از سهولتهای ساده و ابتدایی زندگی مثل تحصیل استفاده کنند.
در چنین خانوادههایی، جوانان با یک احساس سرخوردگی عجیبی روبرو هستند. ازیکطرف میل آنها باعث میشود که بهطرف امکانات مادی بروند و خواهان استفاده از آن باشند، اما از طرف دیگر چون خانواده آنها دارای بنیه اقتصادی ضعیف است نمیتوانند از آنها استفاده ببرند و در درون خود دچار نوعی سرخوردگی از خود، خانواده و اجتماع میشوند و حتی در حالات حاد و خطرناک این وضعیت بنیان خانواده از هم میپاشد و یا باعث تباهی خود و اطرافیانش میشود.
بیکاری میتواند شخص را بهسوی ارتکاب جرم سوق دهد، عاملی است که شخص برای تأمین منافع خود وزندگیاش، مرتکب کارهای خلاف و ضداجتماعی شود. جوانی که در آرزوی کار است و کاری پیدا نمیکند خسته و ناامید میشود اما از طرفی باید نیازهای مادی خودش را تأمین کند؛ در این زمان است که او راهی جز ارتکاب جرم ندارد. وی ناچار برای تأمین نیازهای اساسی واصلی خود مرتکب جرم شود.
یکی دیگر از اثرات مخرب بیکاری، عقبماندگی کشور است. وقتیکه قشر جوان یک کشور و مملکت وقت خود را بیهوده تلف میکند و کاری برای انجام دادن ندارد چگونه کشور پیشرفت کند؟ جوانانی که در همه جای دنیا یکی از مهمترین و غنیترین ثروت هر کشور بهحساب میآید. پیشرفت یک جامعه مرهون زحمات و تلاشهای جوانانی است که وقت خود را صرف خدمت و پیشرفت علم و صنعت کشور میکنند.
یکی دیگر از مشکلات بیکاری جوانان؛ تربیت غلط خانوادههاست
همه ما دوست داریم خواستههای فرزندمان را تا حد توان برآورده کنیم. اما باید هرازگاهی به خواسته فرزندتان نه بگویید. حقیقت این است که توجه زیاد به خواستههای فرزند اولین دلیل لوس شدن بچهها است. اما این لوسی به همینجا ختم نمیشود و روی کیفیت زندگی فرزندتان در سالهای بعد، حتی بزرگسالی او هم سایه میاندازد. بهاینترتیب فرزند شما در آینده تبدیل به یک جوان متوقع، همسر ناراضی و والد زورگو میشود که انتظار دارد همه دنیا در خدمت او باشند.
توجه کردن بیشازحد به خواستههای فرزندان موجب قطع رابطه آنها با دنیای واقعیتها میشود و همین مسئله موجب زیادهخواهی او در دوران جوانی خواهد شد. بعد از مدتی، فرزند شما طاقت نه شنیدن را نخواهد داشت و انتظار دارد همیشه به همه خواستههایش برسد، حتی اگر منطقی نباشند. آنوقت در رابطه با دوستان، همکلاسها و معلمهایش دچار مشکل میشود، زودرنج و عصبی شده یا تبدیل به یک جوان زورگو و خشن میشود.
از طرف دیگر، با این کار فرزند شما یاد میگیرد که بدون تلاش، به خواستههایش برسد و درنتیجه در بزرگسالی دوست دارد همه در خدمت او، نیازها و خواستههایش باشند و انرژی و توان شخصیشان را برای او خرج کنند.
وقتی پدر و مادری همه امکانات رفاهی را برای فرزندشان مهیا کنند، در اصل او را به تنبلی ترغیب میکنند. پدران و مادران میخواهند از روی دلسوزی فرزندان از نوابغ روزگار باشند اما شیوه برخورد را نمیدانند و به همین دلیل پیوسته او را با دیگران مقایسه میکنند.
در برخی از موارد نیز افراد در انجام کارها امروز و فردا میکنند و آن را انجام نمیدهند علت اصلی آن تنبلی وبی حالی است. البته گاهی علل سستی افراد به علت خودکمبینی است. خودکمبینی همریشه در عواملی دارد ازجمله عوامل فردی و شخصیتی و عوامل محیطی و اجتماعی که همه باهم دستبهدست هم میدهند و فرد نسبت به خود احساس خودکمبینی میکند.
برخیها قادر به دیدن آینده نیستند و تنها به فکر حال هستند و فکر میکنند همهچیز برای حال آفریدهشده است و فردایی وجود ندارد هرچند باید حال را غنیمت شمرد ولی باید برای آینده هم برنامهای داشته باشد و نتیجهٔ آن چیزی جز مادیگرایی نیست.
یکی از عوامل تنبلی وسستی بینظمی و بیبرنامگی است نداشتن برنامه معین و مشخص در زندگی وبی توجهی به تدبیر و طراحی برای آینده، کارهایی با حجم بسیار کم در نظر شخص بهصورت انبوهی از کارهای انجامنشده مجسم میکند. این حالت باعث میشود تا شخص خود را ناتوان از انجام آن کار ببیند و در انجام آن تنبلی وسستی میکند. شخص تنبل راههایی برای اینکه کار خود را توجیه کند دلایلی را نقل میکند هرچند خودش هم میداند که دلایلش قانعکننده نیست.
یکی از مهمترین دلایل تنبلی، نداشتن اولویتبندی در زندگی برای رسیدن به اهداف بلندمدت و کوتاهمدت است. اگر فردی برای انجام کارهایی که قرار است در یک روز انجام دهد، اولویتبندی درستی نداشته باشد بهاحتمالزیاد از انجام یک یا چند کار مهم بازخواهد ماند.
اگر نوجوانان و جوانان بتوانند فعالانه در مورد اعمالشان تصمیم بگیرند٬ جوانب متفاوت انتخاب را بررسی و پیامدهای مثبت و منفی هر انتخاب را ارزیابی کنند٬ مسلماً در سطوح بالاتر بهداشت روانی قرار خواهند گرفت. افراد در زندگی بهطور مداوم در حال حل مسئلهاند. برخی از این مسائل سادهاند٬ولی برخی دیگر به فعالیتهای فکری پیچیدهای نیاز دارند. توانایی حل مسئله به ما کمک میکند٬ مسائل زندگیمان را به نحو مطلوب حل کنیم. اگر مسائل مهم زندگی ما حلنشده باقی بمانند٬ با فشار روانی روبرو میشویم و سلامت روانی و جسمانی ما تهدید میشود.
کسب دانش + کسب مهارتهای زندگی + نگرشها و ارزشهای مثبت = رفتار مثبت
درنهایت: پیشگیری از مشکلات و ارتقای بهداشت روان
نقش مهارتهای زندگی و ارتباط آن با مهارتهای شناختی٬عاطفی و رفتاری.
عناصر چهارگانه در طراحی آموزش مهارتهای زندگی
در طراحی آموزشی برای آموزش مفاهیم مهارتهای زندگی ٬ باید به چهارعنصر توجه کرد:
۱. اصول و اهداف
۲. محیط (فرهنگ)
۳. نقش معلم
۴. روش اجرا
اما چه باید کرد:
بیکاری ظاهراً پدیدهای است که در اثر فقدان موازنهٔ میان تعادل عرضه و تقاضای کار و فزونی عرضه بر تقاضا به وجود میآید. برنامهریزی برای اشتغال جوانان، مسئلهای است که اگر کمی مورد غفلت و بیتوجهی مسئولان قرار بگیرد زمینهساز آسیبهای جدی اجتماعی در جامعه خواهیم شد. از یکسو حجم و ترکیب جمعیت که خود تحت تأثیر شرایط اقتصادی گذشته تکوین یافته است بهعنوان منبع و سرچشمه اصلی عرضهکننده و مولد نیروی کار و نیز نظام آموزشی بهعنوان مشخصکنندهٔ میزان آگاهی حرفهای و قابلیتهای فنی و علمی نیروی کار مطرح است، و از سوی دیگر شرایط تولیدی و شالودههای اقتصادی جامعه بهعنوان ارائهکنندهٔ فرصتهای شغلی و جذبکنندهٔ نیروی کار.
ازآنجاییکه موضوع بیکاری یکی از مهمترین مسائل و مشکلات جهان است و در کشورهای درحالتوسعه با توجه به عدم توازن ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی سهم بیشتری را بر توسعه دارد و با توجه به اینکه یکی از دلایل بیکاری در کشور فقدان مهارتهای موردنیاز بازار کار از سوی جویندگان کار است. امروزه ضرورت دارد تمامی جوانان خود را به سلاح مهارت مجهز کنند تا در بازار کار و رقابت جا نمانند. سازمان آموزش فنی و حرفهای با ارائه آموزشهای مهارتی میتواند نقش بسزایی در کاهش میزان بیکاری ایفا کند.
اقتصاد ما یک اقتصاد سهبخشی است: دولتی، تعاونی و خصوصی. تصور اکثر جوانان این است که دولت باید برای آنها ایجاد کسب و کار و اشتغال نماید. و چشم آنها کمتر متوجه سایر بخشهای اقتصادی کشور مانند بخش خصوصی و تعاونی است. کمتر جوانی را میتوان در جامعه یافت که برای کسبوکار چشم به دولت و کارهای دولتی نباشد. اکثر آنها با وجود آنکه میدانند حقوق و دستمزد در بخش دولتی پایین است و در حال حاضر اکثر کارکنان دولت با مشکل کمبود حقوق روبرو هستند، ولی بااینوجود، جویای کار در ادارات و سازمانهای دولتی هستند. واقعیت این است که دولت توان جذب نیروی جدید ندارد. در دنیا از هیچ دولتی نمیتوان اسم برد که بهاندازه دولت ایران، نیروی انسانی داشته باشد.
دولت فقط برای قشر تحصیلکرده و باسواد جامعه میتواند اشتغالزایی کند، بحث اشتغالزایی را نباید فقط به گردن دولت بندانیم، هرکسی میتواند بر اساس نیاز کشور، و یا منطقه و شهر محل زندگی خود اشتغالزایی کند، درسته کار سختی است، فقط کافیه نیازها را بشناسیم و باوجود سختیها برای رفع نیاز و مشکلات مردم، شغل ایجاد کنیم. نیازها و کمبودها را باید پیدا کرد و برای رفع آن و آسایش مردم برای هزاران نفر دیگر شغل ایجاد کنیم. چراکه با رفع مشکلات مردم، خود مردم معمولاً این شغلها را به هر نحوی شده حمایت میکنند. برای آسایش مردم شغل ایجاد کنید، آنگاه خواهی دید که خود مردم برای شما درآمدزایی میکنند.
رئیس سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور رمز موفقیت کشورهای توسعهیافته را در اتکا به نیروهای انسانی ماهر دانست و با اشاره به ارائه آموزشهای سیار در مناطق محروم و روستایی گفت: سازمان آموزش فنی و حرفهای درصدد است تا با بردن آموزشهای مهارتی به نقاط محروم، زندانها، پادگانها و سازمانهای حمایتی به توانمندسازی افراد در عرصه کارآفرینی و اشتغال کمک کند. با توجه به اینکه فنی و حرفهایها نقش مؤثری در رفع معضل بیکاری دارند.
از طرفی هم ضرورت اتخاذ تصمیماتی جوانان ما پس از پایان تحصیل و اتمام خدمت سربازی در صورت نداشتن مهارت و ثروت خانوادگی در جستوجوی کار دچار سردرگمی خواهند شد. لذا جوانان باید با کسب مهارتهای موردنیاز بازار و تحقیق در مورد ظرفیتهای موجود در بازار، با راهاندازی کسبوکار شخصی در راستای توسعه اقتصادی کشور گام بردارند.
متأسفانه " بیکاری در کشور" هیچ متولی واحدی ندارد و این موضوع برای ملت غیرقابلتحمل است زیرا نبود یک متولی واحد منجر به رابطه بازی و بیعدالتی در جذب نیروی کار شده است. باید دستگاه و مجری واحدی در راستای جذب نیرو برای نهادها، شرکتها و مراکزی که به دنبال جذب نیروی انسانی هستند مشخص و تعیین شود که جوانان تحصیلکرده بیکاری که پارتی ندارند بتوانند بهراحتی شاغل شوند.
در شرایط فعلی کشور، بهترین روش ایجاد اشتغال و حل مسئله بیکاری، توسعه و گسترش فرهنگ کارآفرینی در جامعه است. زیرا یکی از علل اصلی رشد نرخ بیکاری در کشور ما، توسعهنیافتگی فرهنگ کار و کارآفرینی در جامعه است و اینکه مردم و حتی تحصیلکردهها و فرزندان خانوادههای متمول هم دنبال این هستند که از طریق بخش دولتی کسبوکاری برای خود ایجاد کنند.
بعضی از ما انسانها شبیه به بازیکن فوتبالی میمانیم که بدون هیچ شناخت و درکی از بازی فوتبال و قوانین آن وارد زمین شده و مشغول به بازی شدهایم؛ لذا بیهدف به هر طرف حرکت کرده دروازهٔ خودی را از رقیب تشخیص نمیدهیم. از زمین خوردن خود نالهها و شکایتها داریم و از گل خوردن دچار یأس و ناامیدی میشویم و ....
درحالیکه یک بازیکن فوتبال باید بداند که مدتزمان بازی چقدر است؟ قوانین و احکام بازی چیست؟ قدرت رقیب تا چه حد است؟ او باید بداند زمین خوردن لازمهٔ بازی است اما خاتمهٔ آن نیست؛ بلکه باید بلافاصله بلند شده مبارزه را از نو شروع کند. هرگاه بیدقتی کرد و گل خورد باید در فرصت باقیمانده تلاش کند و رقیب را شکست دهد و ....
دنیا محل بازی ماست و قوانین خاص خود را دارد و تا زمانی که به احکام و دستورات نحوهٔ بازی در آن آگاه نباشیم در امان خواهیم بود وگرنه سرگردان خواهیم بود و جز شکست نصیبی نخواهیم داشت. ولی فرق اصلی بین دو مثال مذکور این است که ایفای نقش در دنیا حقیقتی است که استعدادهای انسان را شکوفا کرده سعادت یا شقاوت ابدی را به بار میآورد؛ ولی بازی در فوتبال تنها سرگرمی و ورزش است.
عوامل فراوانی در ایجاد گره در کارها نقش دارند برخی شناختهشده و برخی ناشناخته هستند ولی مهم آن است که نوعاً این گرهها نتیجه اعمال و رفتار و نیتهای بد خود ما است و درواقع از ما است که برما است. همیشگی زندگی یک انسان باایمان است. توکل بر خدا یعنی تلاش پی گیر و مناسب و دقت و برنامه ریزی برای انجام درست هر تکلیف و وظیفه خواه در زندگی فردی یا اجتماعی در زمینه مسائلی دنیوی یا اخروی و از سوی انسان باایمان و واگذار کردن نتیجه آن به خداوندی که خود دستور داده است که انسان ها دست از تلاش و کوشش برندارند و پیش از هر تلاش و در کنار آن و پس از آن، خداوند متعال را ناظر و حاضر و اثربخش ببیند.خداوند مهربان ما را آفرید و در وجودمان استعدادهای فراوانی قرارداد تا در اثر مواجههٔ با سختیها و مشکلات حرکت صحیح و برنامهریزی دقیق آن استعدادها شکوفا شود و مدتزمان تلاش و کوشش در این جهت را نیز ایام عمری قرارداد که بتوانیم بهترین بهره را ببریم.